بیابان لوت منطقهای بیابانی در بین استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد و خراسان جنوبی است که از جهت وضع زمین شناختی، آن را به سه قسمت شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم کردهاند.
لوت شمالی به شکل مثلثی است که شهرستان راور و روستای نایبند از یک طرف و روستای دهسلم و کوه سرخ و پختو و عبدالهی از سمت دیگر حدود آن را مشخص کرده و در قاعده خود رود شور، رود دایمی بیابان لوت آن را دربر گرفته است. در لوت شمالی عوارض زمینشناختی خاصی برای عبور و مرور کاروانیان در زمانهای قدیم و امروزه وجود نداشته و کاروانیان در گذشته از این قسمت بیابان به راحتی عبور میکردهاند. از عوارض مهم بیابانی در لوت شمالی، علاوه بر رود شور و آتشفشانهای جوان لوت، میتوانیم به تپه بازالتی گندم بریان که حاصل فعالیت این آتشفشانها بوده و همینطور جنگلهای نبکا اشاره کنیم که هر کدام به نوعی خاص و منحصر بهفرد در کنار کوههای مرغاب کوه و پشه کلوت جزو دیدنی این قسمت از بیابان لوت میباشند.
در جنوب مرغاب کوه، آتشفشانهای محمودی (درشمال) و کردوانی (درجنوب) به عنوان جوانترین آتشفشانهای خاموش ایران زیبایی دوچندانی را به دشت لوت دادهاند.
لوت مرکزی نیز تقریبا به شکل مثلثی وارونه در انتهای قاعده مثلث شکل لوت شمالی واقع شده و دو ضلع محدود کننده آن را کلوتها با کوچهها و کریدورهای پیچ درپیچ خود و همینطور در سمت دیگر ریگ زار فرا گرفته که هر کدام به نوعی در عبور برای کاروانیان در زمانهای قدیم مشکلات فراوانی را ایجاد میکرده است.
لوت جنوبی را دشتی هموار میدانیم که در حال حاضر به نام ریگ زنگی احمد معروف است و از سمت جاده بم به زاهدان تا روستای کشیت و فهرج محدوده آن مشخص شده است.
کلا عبور از بیابان لوت در تمامی جهتها از نظر زمین شناختی قابل تردد است و تنها در چاله انتهایی رود شور، آن هم در فصل زمستان به دلیل باتلاقی شدن منطقه شما را دچار مشکل میکند. این چالش تفاوت بزرگی است که بیابان لوت را با دشت کویر مرکزی جدا میکند، وجود باتلاقهای دایمی در دشت کویر. اما با این وجود چرا بیابان لوت در ایام قدیم شناخته شده نبوده و مردم حاشیه لوت نیز به قلب آن وارد نمیشدند؟ از نکات مهم، عدم وجود آب شرب و فقدان چراگاه و مرتع مناسب برای استر و شترهای کاروانیان بوده است. چرا که شتر به عنوان حیوانی بارکش و وسیله سفر برای کاروانیان با وجود مقاومت بدنی در مقابل کمبود آب، نیاز به علیقه داشته که از این نظر در بیابان لوت، کاروانیان دچار مشکل میشدهاند و میبایست علاوه بر ذخیره آب شرب نسبت به حمل علوفه برای شترها نیز اقدام میکردند.
گرگاس
آیا تاکنون کلمه گرگاس را شنیده و یا جایی دیدهاید؟ گرگاس پدیدهای است که به تازگی در جامعه حیات وحش و طبیعت ایران مشاهده میشود. گرگاس در کلمه خلاصهای است از دو واژه گرگ و سگ که از تلاقی این دو سگسان پدید میآيد.
ماجرایی که در پشت پرده فوران احساسات مردم با حیوانات اهلی ولگرد و بیصاحب روی میدهد. حیواناتی چون سگهای بی سرپرست که با غذا دهی توسط افراد ناآگاه شاهد ازدیاد جمعیت آنها هستیم. افزایش جمعیتی که در نتیجه آن، با یکی از سویههای رشد جمعتی آنان به سمت و هدف سگسانان وحشی مواجه خواهیم شد که در طبیعت به ناچار درهم میآمیزد.
نتیجه این آمیزش ناهمگون تولید حیواناتی دورگ و هیبرید است که خصوصیاتی را از پدر و مادر به ارث بردهاند. در سالهای اخیر متاسفانه دورگه شدن گرگ خاکستری و سگ، یا سگ و شغال طلایی در زیستگاههاي طبيعی ایران دیده میشود و این رخداد اغلب در جاهایی نزدیک به شهرها و یا حومه شهرها رخ میدهد، جایی که جمعیت سگهای ولگرد زیاد و تعداد گرگها کمتر است. نتاجِ این وصلتهای نامبارک که در مقایسه با گرگها و شغالها چندان خجالتی و انسان گریز هم نبوده و ترسی از انسان ندارند و علاوه بر آن در بسیاری از موارد پرخاشگرتر و وحشیتر از گرگها بوده و رفتار تهاجمی شدیدتری نیز دارند و به همین علت معمولا در داخل گلهی گرگ ها هم مورد پذیرش قرار نمیگیرند و به صورت فردی در طبیعت بیشتر دیده میشوند.
بسیاری از حملاتی که به سگسانان وحشی بزرگ جثه و عموما ولگرد نسبت میدهند، به انسانها که بیشتر آن به کودکان روی داده و حتی به کشته شدن مردم در مناطق روستایی منجر شده است. در مواردی هم به این حملات به دامهای اهلی آنهم توسط همین مخلوطهای ژنتیکی یعنی گرگاس بوده و در کل بدلیل دشوار بودن تشخیص گرگها از گرگاسها توسط عموم مردم و حتی در مواردی توسط بعضی از کارشناسان، متاسفانه انگشت اتهام این حملات به سمت گرگ خاکستری نشانه میرود. متاسفانه این وقایع تلخ که منجر به افزایش شدیدتر تعارضات انسان و گرگ میشود، به کشتار هرچه بیشتر گرگهای خاکستری با خلوص ژنتیکی بالا و خالص آنهم توسط جوامع محلی شده است. نفرتی که در جامعه شهری و روستایی به گرگ خاکستری آن هم در نتیجه این حملات ایجاد میشود باعث حذف تدریجی و ژنتیکی این سگسانان شده و بالطبع جمعیت سگهای ولگرد و بی صاحب به همراه گرگاس فرزند ناخلف آنها رو به ازدیاد میرود.
ترحم و دلسوزیهایی که در طی سالهای اخیر، با ریختن زباله در طبیعت با نام غذارسانی، برای حیوانات بیسرپرست به خصوص سگهای ولگرد صورت میگیرد، علاوه بر افزایش احتمال چنین وصلتهای نامبارکی، باعث افزایش احتمال گسترس بیماریها و افزایش شانس انتقال بیماریهای بین گونهای، همچنین باعث افزایش جمعیت غیر طبیعی، آنها میشود.
اگر به این روند در عدم مدیریت درست پسماند و همچنین ریختن زباله در طبیعت با نام غذارسانی ادامه دهیم، همراه با سایر تهدیدات جدی از جمله از بینرفتن زیستگاه و مدتی بعد شاهد نابودی حیاتوحش کشورمان خواهیم بود.
فکر کنیم و فقط برای خودخواهی و رضایت درونی از به ظاهر سیر کردن شکم یک حیوان، میلیونها حیوان حیاتوحش را از حق حیات طبیعی محروم نکنیم.
خبر تکمیلی تعرض به حریم بیابان لوت
خوشبختانه در پی آگاهیرسانی و در پی آن پیگیریهای خوبی که توسط دوستانمان در پایگاه میراث جهانی بیابان لوت و سازمانهای میراث فرهنگی استانهای کرمان و خراسان جنوبی به عمل آمد، توانستیم حق مطالبهگری خود را در خصوص تعرض به حریم بیابان لوت که خبرش در چند روز گذشته اعلام شد + به خوبی پیش برده و فعلا اقداماتی در جهت این مهم به انجام رسید که خبر آن در صفحه اینستاگرام منسوب به پپایگاه میراث جهانی بیابان لوت + بدین شرح درج گردیده است که به رسم امانت داری درج میگردد:
به اطلاع دوستداران و حامیان میراث جهانی بیابان لوت می رساند که پس از دریافت گزارش های واصله از فعالیت معدنی در کوه ملک محمد، پایگاه میراث جهانی بیابان لوت پس از پیگیری های لازم و حضور تیم نظارتی پایگاه استان کرمان در محل کارگاه معدنی، حکم دستگاه قضایی مبنی بر توقف هرگونه فعالیت معدنی را به سرپرست مربوطه ابلاغ نمود. بدیهی است پیگیری های قانونی در خصوص آسیب های وارده و همچنین ابطال پروانه بهره برداری معدن مذکور ادامه خواهد یافت.
بر اساس ارزیابی تیم نظارتی پایگاه میراث جهانی بیابان لوت در استان کرمان، شروع جاده سازی و انتقال تجهیزات به محل از حدود دو هفته قبل آغاز شده بود، اما عملیات اکتشاف و استخراج معدن در محل کوه ملک محمد تاکنون انجام نشده است. با توجه به اینکه اقدام مربوطه بدون استعلام از پایگاه انجام شده و همچنین انتقال تجهیزات از مبادی اصلی ورود به عمق لوت صورت نگرفته است، اطلاع از موضوع هم برای پایگاه و هم برای تورهای گردشگری با تاخیر دو هفته ای همراه بود. بدیهی است حفاظت از عرصه و حریم میراث جهانی بیابان لوت با مساحت بیش از ۴۰ هزار کیلومترمربع و با محیطی بیش از ۹۶۰ کیلومتر بدون مشارکت همه ذی نفعان امکان پذیر نیست. لذا در این راستا از کلیه جوامع محلی، گردشگران، راهنمایان تور و حامیان این میراث طبیعی جهانی دعوت می شود در صورت مشاهده هرگونه تخریب یا آسیب به ارزش های این اثر جهانی، موضوع را به پایگاه جهانی بیابان لوت جهت پیگیری و اقدام لازم ارجاع نمایند.
شایان ذکر است پایگاه میراث جهانی بیابان لوت طی چند سال اخیر از دهها استعلام و فعالیت معدنی در عرصه و حریم این میراث جهانی جلوگیری نموده و بر عدم وجود هر گونه مداخله انسانی آسیب رسان به منظور حفظ ارزش های جهانی بیابان لوت تاکید داشته است. با این وجود، حفاظت و مدیریت یکپارچه میراث جهانی بیابان لوت نیازمند مشارکت مؤثر کلیه ذینفعان، ذینفوذان، ذیربطان و به ویژه حامیان این اثر جهانی شگفت انگیز است.
در اینجا لازم است ضمن تشکر از جناب آقای دکتر مهران مقصودی به عنوان مدیر پایگاه میراث جهانی بیابان لوت در یونسکو که با اهمیتی که به این قضیه نشان دادند در صدد پیگیری و اقدام فوری بودند، از دوستان و پرسنل خوب سازمان میراث در استانهای خراسان جنوبی و کرمان نیز تشکر و قدردانی لازم به عمل آوریم.
البته هنوز هم مطالبهگری ما به عنوان دوستدار طبیعت ایران به خصوص بیابان لوت به اتمام نرسیده و نیاز است تا با اهمیت و اعتباری که بیابان لوت به صورت جهانی نه ملی بدست آورده بیش از اینها شاهد حفاظت این اثر طبیعی جهانی باشیم.
– همانطور که در متن اطلاعیهای که در صفحه اینستاگرامی که منسوب به پایگاه میراث جهانی بیابان لوت است (متاسفانه این خبر و اقدامات در سایت پایگاه میراث جهانی بیابان لوت درج نشده است) نیز ذکر شده هنوز حکم قضایی برای ابطال پروانه بهرهبرداری معدن صادر نشده و صرفا حکمی آن هم به سرپرست کارگاه در منطقه داده شده و مشخص نیست این صدمهای که حداقل به منظر بیابان آنهم در منطقهای منحصربهفرد از بیابان لوت با جادهکشی و عملیات راهداری زده شده چگونه جبران خواهد شد و در چه زمان این دستگاهها و کانکسها جمعآوری شده و چگونه و با چه سازوکاری میتوان شاهد برگرداندن منظر بیابان به صورت طبیعی خود بود!
– پایگاه میراث جهانی بیابان لوت باید بیش از یک نهاد نظارتی عملگرا بوده و به نحوی عملیاتی با حضور پررنگ خود در سازمانها، ادارات و دیگر سازوکارهایی که به نوعی میتواند به این بیابان زیبا ربط داشته باشد فعالیت داشته و حکمی چون نوشدارو پس از مرگ سهراب پیش نیاید. عرصه وسیع بیابان لوت دلیل خوبی برای اطلاع نداشتن از فعالیتهایی که در این بیابان رخ میدهد، نبوده و با توجه به قانونی بودن و داشتن ضوابط اجرایی توسط آن پایگاه انتظار میرود تا بیش از آنچه که باید و میبینیم در این زمینه نظارت و اجرا به عنوان یک بازدارنده و نگهدارنده داشته باشد.
– برای ورود به بیابان لوت آن هم با وجود گستردگی مساحتی خود، دارای گلوگاههایی است که تمامی علاقمندان این بیابان از آن اطلاع دارند و به راحتی میتوان با جلسات و تعیین احکامی که به نهادهای امنیتی و راهداری ابلاغ میشود از ورود چنین ماشینآلاتی باخبر و جلوگیری به عمل آید. چنانچه همانطور که تاکنون نیز برای علاقمندان طبیعت بیابانی وجود داشته و ورود خودروهای آفرودی نیز صرفا با اخذ مجوزهای لازم صورت میگرفته، لازم است تا این مهم نیز عملیاتی شود و دیگر شاهد ورود ماشین آلات و ادواتی که مشخصا در این گلوگاهها به راحتی دیده شده و عبور میکنند نباشیم.
– پایگاه میراث جهانی بیابان لوت دارای سایتی به آدرس + میباشد که میتواند به عنوان منبعی خبری و اطلاع رسانی بیش از آنچه در حال حاضر در آن مشاهده میکنیم (در لحظه درج این مطلب متاسفانه سایت پایگاه هم از دسترس خارج بود) عملیاتی شده و اینگونه خبرها و گزارشات را از آن طریق به آگاهی عموم برسانند.
عکس برگرفته از اینستاگرام منسوب به پایگاه میراث جهانی بیابان لوت
سیاه کوه یا کوه ملک محمد
با درج خبر تعرض زیست محیطی به عرصه بیابان لوت که برای آگاهی رسانی علاقمندان به این طبیعت بینظیر انجام گرفت خوب است بدانیم کوه ملک محمد کجا است؟ در منتهی الیه استان کرمان و نزدیکی روستای دهسلم، کوهی قرار دارد که احتمالا بنا به تیرگی رنگ خود، به نام سیاه کوه مشهور بوده است و به دلیل آنکه تقریبا از خیلی جهات و مسیرها این کوه دیده میشده از آن به عنوان نشانه راه و امیدی برای رسیدن به منزل در بین قافلهسالارها یاد میشده است. آلفونس گابریل در سفرهای خود نیاز شدیدی به یک راهنما داشته که با معرفی ملک محمد نارویی، قافلهسالاری کاروان کوچک گابریل بر عهده این راهنمای لوت قرار میگیرد. با خدمات ارزندهای که ملک محمد در جهت اهداف پیمایش گابریل انجام میدهد، دکتر آلفونس گابریل دو مکان را به نام او در نقشههای برداشته شده از بیابان لوت ثبت میکند + . چاله ملک محمد و کوه ملک محمد
پیرو خبری که بدست یاردانگ رسیده است طی نامهنگاریهای مربوطه توسط سازمان میراث فرهنگی و پایگاه لوت در استان خراسان جنوبی با تیم امنیتی و قرارگاه حفاظتی منطقه قراری حاصل شده است که از تردد کلیه ماشینهای راهسازی و عملیاتی سنگین در گلوگاه منطقه جلوگیری به عمل آید که خود نشان از مطالبهگری دوستداران محیط زیست و همکاری خوب پرسنل زحمتکش سازمان میراث خراسان جنوبی است
فاجعه زیست محیطی اینبار در بیابان لوت رقم خورد
بیابان لوت به دلیل دورافتادگی و دور از دسترس بودن مدتها بود که عرصهای بیابانی و پرخطر محسوب میشد و کمتر کسانی بودند که بخواهند به هر دلیل از آن عبور کنند. آنطور که حتی مستشرقین نیز همانگونه که در سفرنامهها و گزارشات خود نوشتهاند از ورود به این عرصه خطرناک پرهیز میکردند و سعی بر عبور از حاشیههای کناری آن داشتند.
با آگاهیهای بدست آمده توسط شیفتگان این عرصه و طبیعت بیبدیل در دهههای نزدیک، به مرور دوستداران آن با تجهیزات مناسب وارد مناطق مختلف بیابانی لوت شدند و همزمان نیز بیابان لوت به عنوان اولین اثر طبیعی کشورمان در لیست سازمان یونسکو قرار گرفت + و حساسیتها بر روی آن دوچندان شد. همه میدانیم که با چه شرایطی توانستیم بیابان لوت را وارد این لیست کنیم، تهیه و ایجاد فایل و پروندهایی چند صد صفحهای و در دراز مدت و ارایه آن به جلسات کارشناسی سازمان یونسکو تا سرانجامی که بالاخره بیابان لوت واجد شرایط قرار گرفت.
اما این ورود و ثبت در لیست یونسکو، کافی نبود و نیست، چرا که با ارزیابی مداوم بازرسان سازمان یونسکو که هر چند سال یکبار از این آثار صورت میگیرد، در هر زمان که شرایط تغییر کند و ورق برگردد، به راحتی نام اثر از لیست خط خورده و بالطبع اثری چون بیابان لوت، آنهم با آن ارزش فراوان بازهم با عدم احراز هویتی خود و داشتن شرایط مورد نیاز، به سادگی از لیست سازمان یونسکو بیرون میآید.
در این سالها با توجه به حساسیتهای امنیتی که به دلایل متفاوت در بیابان لوت وجود داشت، برای عبور و مرور و انجام هرگونه پیمایش نیاز به اخذ مجوزهایی از نهادها و سازمانهای ذیربط الزامی است که با وجود همه مشکلاتی که برای ورود به بیابان لوت وجود داشت، به هرحال در جایی از افکارمان دلیل آن را حفظ امنیت و حفاظت از این اثر ثبت شده میدانستیم و کورسوی امیدی بود برای سرانجامی خوب برای عرصهای بیابانی که باید حفظ میشد.
اما خبرهای رسیده تمامی افکارمان را بهم ریخت! جایی که برای ورود به آن حتی تعداد ماشینها هم در مجوزها ذکر میشد و حساسیت خاص برای ورود خودروها وجود داشت، حالا عرصه تاخت و تاز کاوشگران معدن و ماشین آلات سبک و سنگین آن شده است! بیابانی که باید با مراقبت خاص حفاظت میشد، اکنون چشم طمع معدنکاران را به خود جلب کرده و اکنون در محلی پس از دهسلم و نرسیده به کوه سیمرغ جادهای خاکی زده شده، جادهای که به سمت کوه ملک محمد میرود و در شمال این کوه دستگاههای حفاری آماده به کار شدهاند.
هنوز خبر نداریم که چه کسانی یا چه ارگانهایی در این اقدام دست داشتهاند و نمیدانیم آیا پایگاه میراث جهانی لوت که به نوعی پاسدار این عرصه طبیعی و جهانی است نیز از این امر باخبر بوده یا خیر؟ ابهامات زیاد است و درحال حاضر تنها بر اساس اخبار واصله، میتوانیم از تخریب زیست محیطی و تعرض به عرصه بیابان لوت اطلاع داشته باشیم. خبری که خود به اندازهای هست که دوستداران محیط زیست و این بیابان زیبا را به شوک وا دارد.
یاردانگ و دیگر دوستداران محیط زیست از پایگاه منطقهای بیابان لوت در استان کرمان و استان خراسان جنوبی، سازمان محیط زیست استانهای کرمان و خراسان جنوبی، اداره کل میراث فرهنگی استانهای کرمان و خراسان جنوبی و اداره کل منابع طبیعی استان کرمان و خراسان جنوبی، انتظار دارد تا با ارسال اکیپ ویژه به منطقه، پیگیر بوده و نتیجه را برای داشتن اطلاعات بیشتر در اختیار ما قرار دهند.
* این مطلب به روز رسانی خواهد شد *
دوستانمان در اداره کل میراث خراسان جنوبی با پیگیری فراوان و اعزام تیم عملیاتی و هماهنگی با تیم تکاور دهسلم به منطقه اعزام شدند و با استعلامهای مربوط مشخص شد که معدن از طریق استان کرمان و به نام فردی حقیقی به ثبت رسیده است. معدن دارای شماره ثبت بهره برداری بوده و تحت عنوان معدن سنگهای قیمتی به ثبت رسیده است.
خبر واصله از پایگاه میراث جهانی و اداره کل میراث خراسان جنوبی بوده که در حال پیگیری و اعزام نیرو برای بررسی منطقه میباشند.
جشنواره وب و موبایل ایران
امسال برآن شدیم تا در جشنواره وب و موبایل ایران شرکت کنیم و برای این مهم لازم است تا شما همراهان همیشگی یاردانگ با کلیک کردن روی آیکونی که در سمت چپ و قسمت بالای سایت قرار دادهایم به سایت یاردانگ رای دهید. لینک رای گیری را هم اینجا قرار میدهیم + تا راحتتر به آن قسمت دسترسی داشته باشید.
باید قسمت
من به این اثر رای میدهم ❤️
را کلیک کنید
داستانک سوم
زهیر خان را گفتم برایم از رستم بیشتر بگو! گفتمش از جنگ بین رستم و اژدها مار برایم گفتی ولی رستم کجا بوده، میدانم که زاده سیستان و جنگاوری بزرگ بوده ولی دیگر چه باید بدانم؟ زهیر خان نگاهی به من کرد و گفت خود بهتر میدانی ولی از یاد بردهای!
زهیر خان میگفت، رستم در سفرهایش به بیابان لوت مکانی برای استراحت خود داشته و با رخش در بیابان برای کوتاهی راه و سریع رسیدن چارهای جز گذر از این بیابان بزرگ نداشته است. زهیرخان میگفت، رستم زمانی در این رفت و آمدها در نزدیکی روستای نایبند در استراحت بوده که رخش آنچنان با دستهای خود بر زمین کوبیده که چشمه آب گرمی از زیر زمین به بیرون راه پیدا کرده و رستم افسانهای آبگرم را به گودالی هدایت کرده تا بتواند تن خود را از غبار سفر و کوفتگی آن بدور سازد.
زهیرخان دقیق درست میگفت و من فراموش کرده بودم این مکان را که اکنون به نام دیگ رستم میشناسیم و مردمانش بر این باورند که از تبار رستم دستان هستند و برآن فخر دارند. دیگ رستم هم اکنون واحهای شده است در حاشیه بیابان لوت که انگار زمان در یخ زدگی باقی مانده و رهگذران در سایه سار درختان نخل اندک آن تن به آرامش میدهند.
اینها را گفت و وقتی به سمت دور دست و به دنبال نشانهای از دیگ رستم میگشتم و نگاه میکردم، دیگر ندیدمش و باز در این ماندم که زهیرخان از خیالات من بوده یا به همراه من در این بیابان بزرگ در سیر و سفر است؟ چه تفاوت دارد؟ فرقی هم مگر دارد؟
پینوشت:
دیگ رستم واحهای است در نزدیکی روستای نایبند در جاده ترانزیتی استان کرمان به خراسان جنوبی که دارای سه چشمه کم آب، گرم، ولرم و سرد است که درهم میآمیزد و به حوضچهای ریخته میشود که از دیر باز برای آبتنی رهگذران مورد استفاده بوده است.
غذا رسانی به حیوانات
در طی سالیان اخیر بحث در مورد غذا رسانی به حیوانات اهلی به خصوص سگهای ولگرد و گربههای خیابانی نقل تمامی مجالس شده است و طرفداران زیادی از هر دو طرف مشغول توجیه خود و انکار عقیده طرف مقابل هستند. در اینجا نمیخواهم این بحث را باز کنم و تنها به یک جمله بسنده میکنم تا به هدف اصلی در این نوشته برسم. خود میتوانید با دیدن این جمله در مورد غذا رسانی به حیوانات تصمیم گیرنده باشید.
حیوانات در خیابان خوشحال نیستند
در اینجا موردی را پیگیر میشوم که به تازگی در شبکههای مجازی چون اینستاگرام بسیار در حال دیدن هستم. نزدیک شدن گونهای از روباه در بیابان لوت به اشخاصی که با شوق و ذوق بسیار در حال فیلم گرفتن هم هستند و با فخر در مورد آب دادن به این حیوان هم ابراز وجود میکنند.
کاش بدانیم و به اطرافیانمان آگاهی دهیم که حیوانات هر منطقه به شرایط زیستی و محیطی خود در آن مکان عادت دارند و نمیتوان با دخالت در نحوه زیست و زندگی آنها فکر کنیم که عملی پسندیده انجام دادهایم. حیوانات وحشی به صورت کلی و به جز مواقعی که در خطر قرار میگیرند از انسانها دوری میکنند و به هیچ عنوان نباید حتی آنها را ببینیم، مگر آنکه آنقدر به حضورمان عادت کرده باشند که تمامی معادلات وجود ما و آنها برهم ریزد. فکر کنید بخواهیم در قطب جنوب به خرسهای قطبی غذا دهیم یا آنها را گرم کنیم!
متاسفانه غذا رسانی به حیوانات وحشی هیچ لطف و محبتی به حیات گونههای آنها نخواهد کرد و برعکس دخالت در طبیعت زیستی آنها میتواند به از میان رفتن این گونهها هم ختم شود. این سالها با وجود گروههای طبیعت گردی که بیشتر آنها بدون داشتن دانش و اطلاعاتی از طبیعت راهی مناطقی که در برخی موارد بسیار بکر هم هستند شده و با تمام آلودگیهای زیستی و محیطی که ایجاد میکنند و با اینگونه دخالتها خواسته یا ناخواسته سعی در برهم زدن جریان طبیعی زندگی گونههای گیاهی و جانوری در طبیعت را دارند!
حیوانات وحشی که عادت به حضور ما و خودروها و ادوات ما میکنند به یقین در کوتاه یا دراز مدت با تغییراتی در نحوه زیست خود روبرو میشوند که به حذف تدریجی آنها منجر خواهد شد. کاش بدانیم و هر کدام به عنوان یک فرد آگاه، بدون تاثیر در احساسات و همین طور غیرمنطقی، بتوانیم با تفکر در ساز و کار طبیعت به حریم گونههای گیاهی و جانوری دست درازی نکرده و آنها را به چیزی خلاف آنچه که طبیعت برایشان رقم زده عادت ندهیم.
لازم به توضیح است که چنانچه بعضا دیده میشود در فصل زمستان سازمانهایی چون سازمان حفظ محیط زیست و پرسنل زحمتکش آن مبادرت به توزیع علوفه در دشت برای حیوانات میکنند، تفاوت در نحوه علوفه رسانی و همینطور زمان آن است که در مواقع ضروری و با حفظ تمامی شرایطهای محیطی و علمی آن صورت میپذیرد.
نایبند روستایی در حاشیه لوت
نایبند را در سال ۱۳۹۱ و در مسیر لوت شمالی به شهداد دیدم و شبی را در بالاترین خانه آن بر روی کوه ساکن شدم. نایبند روستایی در حاشیه لوت که از قدیم محل امنی برای کاروانیان به حساب میرفته و همین الان هم انگار ساحلی امن در حاشیه بیابان لوت استوار و پابرجا است.
نایبند روستایی در حاشیه لوت چون واحه ای تنها و به دور از همه هیاهوها و مجزا از دنیای خارج خود، با کشتزارهایی در زیر درختان نخل و آبی روان و کبکهایی که هنوز هم در میان کشتزارها میخوانند و به پرواز در میآیند، انگار که زمان در نایبند متوقف شده است و میتوان در پایین این روستا و کشتزارهایش ماهها ماند و لذت برد. جالب است بدانید مالکیت درختان خرما از زمینهای کشاورزی جدا است بدین صورت که در زمین زراعی شخصی از اهالی روستا، درختان خرما مربوط به دیگری است و هرکدام جداگانه به رسیدگی درختان نخل و کشتزارها میرسند.
روستای نایبند در خراسان جنوبی و جنوب شهرستان طبس و در کنار جاده راور به طبس قرار گرفته است و به آن ماسوله کویر گفتهاند و من آن را به مثال روستاهای کشورهای نپال و تبت دیدم، خانههایی که چون خانه پرستوها در دل صخره برپا شده و بهم چسبیده است و سقف خانههای آن با چوب درختان خرما پوشیده شده و روی آن نیز کاهگل شده است که دهکدهای درهم را با کوچههای تنگ درست کرده و قلعهای بر بلندای بلندترین نقطه آن، با برجهایی در اطراف خودنمایی میکند. برجهای قلعه انگار برج فانوس دریایی بر فراز دریای بزرگ روبروی خود بیابان لوت خودنمایی میکند. نایبند آنقدر زیباست که باوجود آنکه هر سال از آن گذر کردهام و عکسهایی گرفتهام که با مشابه خود در سال قبل تفاوت دارد.
تاریخ دقیقی از ساکن شدن اهالی نایبند وجود ندارد ولی فضاهای غار مانند در دل این صخره مخروطی شکل حکایت از دستکند بودن آنها و سکونت مردمانی در پیش از اسلام در این مکان دارد. در دوران صفویه نیز حکام طبس اهالی این روستا را معاف از مالیات کرده تا به کمک کاروانیان بوده و آنها را تا مسیری به شهرستان راور همراه باشند.
جاده فعلی که از پایین این روستا میگذرد شاهراه ارتباطی خراسان با جنوب کشور است و در گذشتههای بسیار دور اطراقگاهی برای کاروانیان بوده است و مسیر عبور کاروانیان به حوض خان و سپس کاروانسرای چهل پایه مربوط میشده که هم اکنون نیز آثار راه در آن سمت به خوبی پیدا است.