داستانک، سری داستانهای کوچکی است با شخصیت خیالی زهیر خان به عنوان راوی آنها، از بیابانهای ایران به خصوص بیابان لوت که در قالب یک داستان کوتاه گفته میشود تا خواننده اطلاعاتی را در قالب داستان و از بیابان لوت در یاردانگ بدست آورد. برای آشنایی با او به این پست مراجعه کنید +
به باور سخت میآمد! اینبار از دور مشخص بود که خودش است، زهیر خان رفیق بیابانی من، آن هم در...
به سوی حوض خان میرفتم. از سوی کاروانسرای چهل پایه در میانه دشت و عبور از تپه ماهورها به کال...
بیتدبیری و بیفکری از خودم بود! بدون داشتن آب راهی بیابانی شده بودم که اگر هر اتفاقی برایم میافتاد کسی...
زهیر خان پایه ثابت من در بیابانهای ایران است، زهیر خان را از وقتی به عظمت بیابانها پی بردهام، میشناسم...
برعکس همیشه که زهیر خان به طور ناگهانی در بیابان ظاهر میشد و مرا شگفت زده میکرد، اینبار من بودم...
داستانک دیگر! داستانک هفتم. خرداد ماه در اواخر فصل بهار فرصتی شد تا به شهداد بروم. شهداد شهری تفت داده...
از راور و قلعه قهقهه + از زهیر خان جدا شدم و به سوی روستای مکی + راهی شدم. قرار...
داستانک پنجم از سری داستانهای زهیر خان در بیابان لوت
زهیر خان را مدتها بود ندیده بودم، در عبور از مناطق مختلف لوت هم خبری از وی نبود و همین...
داستانک سوم در مورد رستم و بیابان لوت ادامه دارد و زهیرخان هنوز برایم شگفتیهای فراوانی در چنته دارد
بیابانهای ایران تخصص ما است 2012 Yardang.ir©