زهیر خان در کشیت

You might also like

زهیر خان نگران از وضعیت بیابان لوت در میان کلوت‌ها

۱۸ آبان ۱۴۰۳

زهیر خان به دنبال ستاره قطبی

۲۰ خرداد ۱۴۰۳

به باور سخت می‌آمد! اینبار از دور مشخص بود که خودش است، زهیر خان رفیق بیابانی من، آن هم در کنار حوضچه آبشار کشیت. به راحتی نشسته بود، در حقیقت لم داده بود و مشخصا در حال خوشی بود، چپق قدیمی در دست و …

راهی کشیت شده بودم، میخواستم هر آنچه از کشیت شنیده بودم را ببینم و از همین روی از شهداد راهی سیرچ و بعد گلباف یا همان گوگ شدم. از آنجا کمی سخت کشیت را پیدا کردم و در بی‌راهه‌ای به دره کشیت و آبشار رسیدم. زهیر از دور برایم دست تکان میداد و اشاره به این داشت که به کنارش روم.
هیچ‌وقت زهیر خان را به این سرحالی ندیده بودم! حتی روز اولی که پیدایش کردم + یا او مرا یافته بود! هنوز هم این را نفهمیده‌ام. به کنارش رفتم و جویای حالش شدم، این چنین گفت که تو هم اگر در این حوضچه آبتنی کنی یقین که حال خوب‌تری پیدا خواهی کرد. آبی خنک که ماهی‌های گاراروفای خاص خود حس خوبی به پوست می‌دهد. کافی است تا پای خود را درون این حوضچه‌ بگذاری و لشکر ماهی‌ها برایت آماده به کار شوند.
به زهیر گفتم چه از آن قلعه مخروبه میدانی؟ نگاهی تاسف بار به من کرد و گفت ای کاش قدر دان این سازه‌های باستانی بودیم، کاش نمیگذاشتیم تا بیش از این خراب شوند. راست می‌گفت، مشخص بود که نه تنها عوامل طبیعی بلکه توسط افراد ناآگاه و بی‌خرد تخریب‌هایی صورت گرفته! شاید برای چیزی به نام زیر‌خاکی! هر چه هست به قول زهیرخان اگر هیاتی متخصص برای باستان‌شناسی و کاوش به این منطقه بیایند، دست خالی برنخواهند گشت.
زهیر خان برایم از روزگاری گفت که کشیت در میان شاه‌راهی قرار داشت که برای عبور و رسیدن به شهداد یا بم از آن استفاده می‌شد. از روزگاری که گوگ آبادتر از حال حاضر بود. زمانی که قالی‌بافی در گوگ بیشتر رواج داشت و برای همین به گلباف نامش تغییر یافت. آیا می‌دانید هنوز هم گلباف قطب قالی‌بافی استان کرمان است و بعد از راور رتبه دوم قالی‌بافی را دارد؟
زهیر خان از سابقه تاریخی کشیت این روستای زیبا با داستان‌های زیادی در آن می‌گفت، از داستانی که هر چهارشنبه از حوضچه آبشار شن بالا می‌آمده و سطح حوضچه با شن پر می‌شده است. داستان‌هایی که هیچ اساس علمی ندارد و انگار تنها داستان‌هایی است که مردم در بین خود رواج می‌داده‌اند.

زهیر خان را تنها گذاشتم و به سمت خرابه‌های قلعه قدیمی و کهن کشیت به راه افتادم. میدانستم زهیر را دوباره روزی در یکی دیگر از مکان‌های این بیابان گسترده، این لوت عزیز خواهم دید. شما چه تجربه‌ای از دیدن این روستای زیبا دارید؟ برایمان از سفر خود به کشیت بگویید.