شباهنگ ستاره کاروانکُش در بیابانهای ایران چه داستان و روایتی را به همراه دارد؟ در یاردانگ از این ستاره پرنور و گمراه کننده بخوانید.
در زمان قدیم، دور از هیاهوی شهرها و سفر با خودرو در جادههای کنونی، راه و سفر جور دیگری معنا میشد. در روزگاری که راهی وجود نداشت، خودرویی برای حمل مسافران نبود و کاروان و شتر و ساربان تمامی این معادلات سفر را تعیین میکرد.
کاروانسالار مدیریت کاروان و جهت را برعهده داشت و با درایت ژنتیکی خود با تشخیص راه از بیراه هدایت کاروانیان را در اختیار میگرفت. کاروان معمولا برای استفاده از خنکای هوا به خصوص در بیابانهای ایران در شب حرکت میکرد و شناخت راه و مسیر از طریق ستارگان و بعضا عوارض زمینشناختی صورت میگرفت.
شناخت ستارگان و حرکت اجرام آسمانی از واجباتی بود که کاروانسالار نسل در نسل و به صورت تجربی آموخته بود و میدانست چگونه و در کجا باید کاروان را حرکت و عبور دهد. در این میان بعضا پیش میآمد که کاروانسالار به دلایل متعددی در شناسایی اجرام آسمانی به خطا بیافتد و خود و کاروانش را به ورطه خطر بیاندازد و تا سرحد مرگ و زندگی پیش رود.
ستاره پر نور شباهنگ یکی از این اجرام آسمان شب بود که به دلیل نور و روشنایی زیادی که داشت میتوانست کاروانیان را به مخاطره اندازد. بر خلاف ستاره قطبی که همیشه بدون غروب کردن، سمت شمال را در آسمان نشان میدهد، شباهنگ در نیمه دوم سال دیده میشود و از شرق آسمان طلوع و در غرب نیز غروب میکند.
شباهنگ ستارهای است که هیچگاه در سمت شمال دیده نمیشود و اینجا بود که اگر به هر دلیل کاروانسالار به اشتباه شباهنگ را با ستاره قطبی اشتباه تشخیص میداد، چه از نظر جهت و چه از بابت زمان دمیدن سپیده برای شروع حرکت کاروانیان، راه برای کاروان به بیراهه میافتاد و یا در راه گرفتار دزدان گردنهگیر میشدند و چه بسا کاروانیانی هم بودند که از این اشتباه به عمق بیابان کشیده شدند و به هلاکت رسیدند.
درود
موضوع بسیار جالبی بود
سپاس از توجه نظر شما
فوق العاده بود.
سپاس بیکران از همراهی شما