یکی از مسیرهای کاروانرو که از ایام قدیم کاروانیان را از خراسان جنوبی به کرمان میرسانده راه بیرجند به شهداد راهی قدیمی است. گروه یاردانگ در سه سفر خود این مسیر را احیا کرده است. (اولین بار در سال ۱۳۹۱ و دیگر بار در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰)
این مسیر در قسمت لوت شمالی در بیابان لوت + بوده که عمدتا بدون عوارض خاصی در دشت وسیع شنی و همینطور ریگزار به همراه تپههایی پراکنده با کوههای کم ارتفاع پوشیده شده است. این مسیر پیمایش توسط گروه یاردانگ از شمال به جنوب بیابان لوت در حدود ۵۰۰ کیلومتر در هر بار طی شده است. مسیر از بیرجند شروع و بعد از گذر از نخلاب خور، معدن سه چونگی، سه چنگی (سو چنگی)، روستای نایبند، شند علیرضا خان، مسیر قدیم بیرجند به خبیص، گمستان لوت و گندم بریان به کمپ هلال احمر در جاده شهداد به نهبندان می رسد.
در هر سه بار از شهرستان بیرجند در انتهای استان خراسان جنوبی به سمت خوسف حرکت کردیم و پس از خارج شدن از جاده به سمت نیزار خور، مشخصا وارد بیابان لوت شده بودیم. در نیزار خور میتوان گفت آخرین خانواده از حاشیه نشینان بیابان لوت هنوز هم ساکن این منطقه هستند. آنها به خوبی با درک خوب از شرایط محیطی و با آنچه در این بیابان زیبا در دست دارند، کومههایی برای زندگی ساختهاند، از چوب بوتههای تاغ و کاه و گل به همراه فضولات شتر برای استحکامبخشی به سازه خودساخته توانستهاند محلی برای زندگی داشته باشند که در شرایط محیطی سخت بیابانی به دامپروری و کشت اندک خود رونق دهند. (به این کومهها کوله خلاشهای میگفتند) اینجا آخرین واحههای بیابانی در منطقه است و بعد از آن جز بیابان چیزی دیده نخواهد شد.
اگر چه در زمان سفر ما نیزارها خشک بودند، اما مشخص بود که در بهار جانی دوباره میگیرند و حاشیه امنی را در کنار بیابان سوزان برای حیات وحش منطقه و پرندگان مهاجر خواهد داشت. شب را در کنار این حاشیه نشینان مهربان کمپ کردیم و صبح زود مسیر ادامه پیدا کرد و به آبگرم لوت رسیدیم، چشمه آبگرم معدنی که خواص درمانی برای معالجه امراض پوستی و عضلانی دارد و پس از آن در ادامه نیز به شاخه اصلی رود شور + رسیدیم که آرام و پیوسته در جریان بود و از آنجا نیز به معدن سرب سهچونگی راهی شدیم.
بیابانها عموما دارای ذخائر معدنی فراوان هستند و صرفا به دلایلی چون دوری و عدم دسترسی به راههای انتقال و همینطور نبود آب مناسب، توجیه اقتصادی برای حفر، استخراج و برداشت وجود ندارد. معدن سهچونگی نیز در لوت شمالی دارای ذخائر سرب بوده و نامش را به دلیل واقع شدن در منطقهای نزدیک تپهای سهپایه شکل به نام سه چونگی، از آن برگرفته است. رگههای سرب این معدن از سنگهای آذرین ائوسن منشا گرفته و با بررسی میدانی از آن مشخص است که با حفر چاههای عمیق، استخراج تا جایی پیش رفته که به رگههای آب رسیده و به همین دلیل معدن از کار افتاده است. در مجاورت معدن خانههای کارگران و مهندسان معدن که متروکه است، حاکی از فعالیتی گسترده در زمان حیات معدن داشته است. سرب شویی بنا به شواهدی چون دیگهای مخصوص، در محل صورت میگرفته و سنگ سرب حاصل نیز بین ۴۰ تا ۵۰ درصد خلوص داشته است. کارگران از خوسف به اینجا آمده و سرب حاصل نیز احتمالا از طریق سبزوار به وسیله راهآهن حمل و صادر میشده است. این معدن طی سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ فعال بوده و پس از رسیدن به آب از کار افتاده است.
برای شب مانی مسیر خود را به سمت جاده و سپس روستای نایبند + تغییر دادیم تا هم خود به استراحت و تجدید قوا بپردازیم و هم باک خودروها رو پر کنیم.
مقصد بعدی ما شند علیرضا خان است. شند به مسیلهای ماسه ای گفته میشود که با کندن بستر آن میتوان به آب رسید. در کتاب کویرهای ایران نوشته سون هدین سوئدی به وجود آب شیرین در این مکان اشاره شده است و گفته شده کاروانهای قدیم از این محل آب شیرین برداشت میکردهاند که این مهم در سفر اول ما و با کندن چاله و رسیدن به آب محقق شده بود. پس از شند علیرضا خان راهی گمستان لوت میشویم و شب را در آنجا کمپ میکنیم. ( گمستان، قهستان و گهستان همه نامهایی است که برای این منطقه در سفرنامهها و اسناد ذکر شده است)
صبح را با رسیدن به دشت هامادا مسطح و یکدست در شرق گمستان لوت شروع میکنیم که انگار با ریگها فرش شده و دیگر میدانیم که مسیرمان مستقیم است و برای رسیدن به شهرستان شهداد با عبور از کنار تپه بازالتی گندم بریان + به آخر مسیر رسیدهایم.
در این سه سفر و با انجام تحقیقاتی میدانی توانستیم به احیا راه کاروانرو بیرجند به شهداد راهی قدیمی و کهن دست یابیم و در ضمن آنچه در سفرنامهها و اسناد مکتوب دیگر ثبت شده است را به صورت میدانی تجربه کنیم.
بدیهی است که این مسیر نیز همچون دیگر مسیرهای بیابان لوت نیاز به هماهنگی و اخذ مجوزهای لازم از نهادهای امنیتی مربوطه را دارد که علاوه بر آن وجود یک راهنما و تجهیزات مناسب بیابان نوردی نیز از الزامات اینگونه سفرها است.