قبل از هر چیز لازم به ذکر این مطلب است که یاردانگ بر اساس قوانین خود به صورت کامل و جامع بررسی و آگاهیرسانی در مورد بیابانهای ایران را در اختیار علاقمندان قرار میدهد. مطلب درنای سیبری تنها به دلیل خاص بودن وضعیت این درنا و به نوعی در حفاظت قرار دادنش، با تحقیقات میدانی و کتابخانهای وسیعی توسط تیم یاردانگ در زمستان سال ۱۴۰۱ انجام شد، با وجود بیربط بودن به سرفصلهای اشاره شده در یاردانگ آن را در دسته زیست بومهای سایت یاردانگ قرار دادیم تا کمکی به اطلاعات همراهان علاقمند خود کرده باشیم. امید است بتوانیم در حفاظت چنین گونههای ارزشمندی در ایران کوشا باشیم.
عکسی از پرندهای شبیه درنای سفید سیبری در اسناد و نقاشیهای قدیمی از دیر باز وجود دارد، اما در سال ۱۷۷۳ بود که پیتر سایمون پالاس (Peter Simon Pallas) جانورشناس و گیاهشناس آلمانی جاندار سپید رنگ و شگفت انگیزی را در حیات وحش یافت که تا آن روز ناشناخته مانده بود. نامی علمی که او برای این پرنده تازه شناخته شده انتخاب کرد Grus leucogeranus بود، این نام برگرفته از ادبیات یونانی بود که درآن leukos برای “سفید” و geranos برای “درنا” به کار میرفت، همان پرندهای که ما در ایران آن را با درنای سیبری میشناسیم.
در کل ۱۵ گونه درنا در جهان زندگی میکنند که درنای سیبری از گونههای در معرض خطر انقراض این دسته از پرندگان است. بومیان سیبری به این درنا به چشم یک پرنده معمولی نگاه نمیکنند بلکه آن را پرندهای مقدس میپندارند. آنها درنای سیبری را با خورشید، بهار و روح الهی مرتبط میدانند و بر این باورند که روح انسان در عالم دنیوی پس از جدا شدن از بدن، به درنای سیبری تبدیل میشود و به پرواز در میآید. این مردم اعتقاد دارند که دیدن درنای سیبری شفای بیماران را در پی دارد، همانگونه که در کشور هند نیز از این پرنده به عنوان سوسن پرندگان یاد میشود.
این جاندار، پرندهای بزرگ است با حدود ۱۳۵ تا ۱۴۰ سانتیمتر قد که بدنی کاملا سفید دارد. فاصله دو بال پرنده به بیش از ۲ متر میرسد. پاهای بلند این پرنده به ظاهرش چهرهای خاص میدهد که به رنگ سرخ متمایل به صورتی دیده میشوند و اگر این سرخی در صورت پرنده را از نوک منقار دنبال کنید به انتهای این رنگ در پشت چشمش که دارای عنبیهای زرد رنگ است میرسید.
قسمت قرمز صورت این پرنده را، ماسک درنای سیبری میدانند که در پرنده نابالغ با پر قهوهای تیره پوشیده شده است. درست است که صورت قرمز رنگ درنای سیبری توجه هر کسی را به خود جلب می کند اما نمیتوان منقار بلند آن را نادیده گرفت، تنها این گونه درنا است که منقاری دندانهدار دارد و آن هم به این خاطر است که پرنده امکان تغذیه از ریشههای زیر زمین و صید شکارهای لیز و لغزنده را داشته باشد. درنای سیبری پرندهای است روز فعال، پس در طول روز در منطقه زندگیاش که تالابها، شالیزارها، نیزارها و دریاچهها است فعالیت زیاد دارد و به اصطلاح به چرا مشغول است.
امید، درنای سیبری برای پانزدهمین سال پیاپی، پنجم آبانماه سال گذشته (۱۴۰۱) وارد ایران شد. در سال ۱۳۵۳ اولین باری بود که دکتر منصوری این گونه زیبا را در تالابهای فریدونکنار ثبت کرد، در آن سال ۱۷ قطعه از این گونه با ارزش وارد ایران شده بود. با توجه به این مطلب، احتمالا امید تک درنای سیبری کشور ما حدود ۲۰ سال سن دارد. بد نیست بدانیم، درناهای غربی در شرایط معمول در طبیعت، حدود ۳۰ سال عمر میکنند.
شکار، از بین رفتن تالابها، پایین آمدن سطح آب تالابهای باقیمانده به علت کشاورزی، زادآوری محدود درناها و در آخر نیز عدم اولویتبندی حفاظتی برای درناها سبب شده تا سایه انقراض بر روی این پرندههای زیبا افتاده و تاریکی را برای از میان رفتن نسل آنها تداوم بخشد.
درناها در تقسیم بندی منطقهای و با توجه به مهاجرت زمستانه خود برای گذر از سختی و سرمای زمستانه سیبری، به عنوان جمعیت غربی، مرکزی و شرقی تقسیم، آمار برداری و شناخته شدهاند. از دیر باز دسته غربی به کشورمان ایران، دسته مرکزی به کشور هندوستان و دسته شرقی نیز به کشور چین برای گذران زمستان مهاجرت میکنند. متاسفانه دسته مرکزی در دهههای گذشته به طور کلی از بین رفته است و در حال حاضر تعداد کمی از جمعیت دسته شرقی و تنها یک قطعه از دسته غربی که همان امید است، از جمعیت درناهای سیبری به جا مانده است.
جمعیت شرقی درناها با تعداد تقریبی و فعلی ۲۰۰۰ قطعه، زمستان را در دریاچه پویانگ چین و اطراف آن سپری میکنند و متاسفانه به تازگی شکار بیرویه آنها مشاهده شده که این مهم در آینده، خود بر کاهش جمعیت آنها اثر میگذارد.
جمعیت غربی درناها نیز دو مسیر هندوستان و ایران را برای گذران زمستان از سیبری انتخاب کرده بودند که شوربختانه با شکار بیرویه تمامی آنها به جز یک قطعه که به نام امید مشهور شده است از بین رفتهاند.
درناها با رفتارهای خاص و همچنین تک همسری، دو برابر دیگر پرندگان در معرض مرگ و میر هستند، چرا که به دلیل جثه بزرگ و همین طور شباهتی که به پرنده اگرت بزرگ دارند دلیلی بر تهدید بیشتر آنها در شکارگاهها توسط شکارچیان میباشد.
زمانی که مناطق تالابی نزدیک به قطب شمال، در اواخر تابستان و شروع فصل پاییز شروع به یخ زدن میکند، درناها راهی مناطق گرم جنوبی میشوند. مهاجرت آنها در اواسط صبح، در آسمانی صاف، با جریان هوای موافق آغاز میشود. آنها با شناور شدن بر روی هوای گرم در آسمان اوج گرفته و در ارتفاع بالا، هزاران کیلومتر را به صورت شناور روی هوا به پرواز ادامه میدهند. درناهای سیبری در مسیر مهاجرت به جنوب از یک تالاب به تالاب دیگر میروند و با فرا رسیدن شب، قبل از تاریکی هوا، در تالابهای مسیر یا کشتزارها، شب را سپری کرده و استراحت میکنند.
تالاب های مسیر پرواز، تاثیر زیادی در زنده ماندن این پرنده در این مهاجرت طولانی دارد چرا که این پرنده با پرواز چندین هزار کیلومتری خود برای استراحت به این تالابها نیاز حیاتی دارند. درناها چون پرندگان مهاجر دیگر، مسیر رفت و برگشت خود را از پدر و مادر یا درناهای با تجربه گروه خود میآموزند، ضمن آن که در کنار آن، ژن درناها در مسیریابی آنها تاثیر فراوانی دارد و به صورت ژنتیک مسیری را غریزی میپیمایند. در طول مسیر حرکت، درناها به صورت عدد ۸ فارسی در آسمان دیده میشوند، رهبر گروه که درنایی بالغ و پرتجربه است در نوک این شکل ۸ راهبری گروه را برای مهاجرت در مسیر رفت و برگشت انجام میدهد.
پروژههای متعددی برای احیا و تکثیر جمعیت غربی درناها انجام گرفته است و با وجود این پروژهها و تکثیر این درناها از طرف کشورهای روسیه و ایران، متاسفانه تاکنون به دلیل تلفشدن جوجهها در مسیر، یا شکار آنها در مسیر مهاجرت و یا به دلیل کشته شدن جوجهها توسط پرنده نر، به شکست منجر شده است.
از نظر علمی تحت هیچ شرایطی نمیتوان تعدادی از جمعیت زادآور و زاده شده در کریدور شرقی را به کریدور مرکزی یا غربی انتقال داد. این کار صرفا سبب سردرگمی و نابلدی مسیر کوچ آنها شده و درناهای انتقال داده شده یا در طول مسیر از بین میروند و یا در خوش بینانهترین حالت به مسیر و کریدور اصلی خود که همان کریدور شرقی است باز میگردند.
در پروژهای تحقیقاتی به صورت میدانی و منطقهای، محققان و پرنده شناسان روسیه تخم درنای شرقی را برای تکثیر آماده سازی کرده که منجر به تولید جوجههای درنا شد. قرار بود این جوجهها در مسیر مهاجرتی درنای غربی قرار گیرد که شوربختانه به دلیل عدم موافقت کشور آذرباییجان این پروژه هم به سرانجام نرسید، اگر چه هنوز هم اینگونه پروژهها در دست اقدام و هماهنگی است. لازم به ذکر است که اینگونه پروژهها صرفا یک پروژه آزمایشی بوده که هیچ پشتوانهای برای بقاء این گونه با ارزش نیست.
در سال ۱۳۸۲ با پایهگذاری پروژه احیاء، جمعیت درناها به ۴ قطعه در تالاب فریدونکنار رسیده بود. یک پرنده نر تنها و یک جفت نر و ماده با جوجه خود از آن جمله بودند که شوربختانه در سال بعد نیز تنها از آن ۴ قطعه سه درنا به ایران رسیدند و مشخصا جوجه دیده شده در سال قبل نیز به دلایل نامعلومی از بین رفته بود.
از سه درنای باقیمانده از جمعیت درنای غربی در سال ۱۳۸۴ آن پرنده نر تنها نیز توسط شکارچیان شکار شد، جفت نر و ماده باقیمانده به نام امید و آرزو به صورت سمبلیک نامگذاری شدند و در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۵ آخرین بار به همراه هم دیده شدند. متاسفانه به دلایل نامعلوم آرزو جفت ماده امید دیگر دیده نشد که گمان میبریم در کشور قرقیزستان شکار شده است.
(البته بد نیست بدانیم درناها از پرندگانی هستند که جنسیت نر و ماده آنها از شکل ظاهر بدنی مشخص نبوده و در حال حاضر ما به صورت سمبلیک از اسم امید و آرزو برای این جفت آخر استفاده کردهایم و در حقیقت نمیدانیم درنای باقی مانده از جمعیت غربی نر یا ماده است. امید تک درنای سیبری باقیمانده، احتمال داده میشود که به دلیل جثه بزرگ و منقار بلند خود دارای جنسیت نر باشد.)
پس از آن امید تک درنای سیبری نیز تا دوسال در مسیر مهاجرت خود دیده نشد و به تالابهای فریدونکنار برنگشت اگرچه با وجود همه نگرانیهای بوجود آمده از این غیبت، این روزنه امید وجود دارد که احتمال وجود یک زیستگاه دیگر مطرح باشد و این احتمال پیش آید که شاید هنوز هم قطعههایی از درناهای غربی در مکانی نامعلوم زمستان گذاری میکنند.
بد نیست بدانیم شکار بیرویه درناها تنها دلیل انقراض آنها نیست، مهاجرت های طولانی، وقایع طبیعی در مسیر مهاجرت، نرخ پایین جوجه آوری، مکانیسمهای پیچیده تولید مثل، سن بالای بلوغ، عدم تخمگذاری و آشیانه سازی سالانه و همین طور نیاز به زیستگاه ویژه و اختصاصی، عواملی هستند که این سرنوشت را برای درنای سیبری رقم زدهاند. حال اگر بخواهیم نقش عوامل انسانی را در این انقراض یادآور شویم، باید بگوییم که پایین آمدن سطح آب تالابها به دلیل توسعه کشاورزی و افزایش بهرهبرداری از آنها، به شدت به زیستگاههای درناهای سیبری آسیب زده است که همگی در از بین رفتن تالابها که زیستگاه اصلی درنا است نقش داشته است. از سویی همانطور که ذکر شد عامل شکار شدن آنها توسط شکارچیان نیز بر این دلایل، آن هم در جهت انقراض این گونه منحصر به فرد، عاملی تشدید دهنده بر این انقراض است.
مسیر کوچ درنای سفید غربی از سیبری در روسیه شروع شده و به قزاقستان، آذربایجان و سپس تالاب فریدونکنار در مازندران ختم میشود. این پرنده حدودا ۴ ماه در محدوده دامگاههای سنتی روستاهای منطقههای ازباران، سوته، سرخرود و فریدونکنار به زمستانگذرانی مشغول است.
با توجه به این که مهاجرت درنای سفید از مرز کشورهای مختلف صورت میگیرد، حفاظت از این پرنده و نقش تالابهای مسیر مهاجرتش، به همکاری مستقیم مردم بومی و سازمانهای محیط زیست کشورهای مسیر بستگی دارد. در ایران نیز حفاظت از امید تک درنای سیبری در حال حاضر به عهده هیچکس و همهکس است! در حقیقت سازمان محیط زیست باید نقش حفاظتی از تمامی پرندگان مهاجر از جمله امید را به عهده داشته باشد، اما به دلیل وجود حضور مردم بومی در منطقه فریدونکنار که شالیزارها و دامگاههایشان به صورت سنتی از دیرباز در وسط تالاب زیستگاه این پرنده زیبا است، دلیلی شده تا نقش حفاظتی سازمان محیط زیست کمرنگتر شده و در نتیجه حفاظت از این گونه در حال انقراض نیز توسط این نهاد دولتی به درستی صورت نگیرد.
جامعه محلی در برخورد با حفاظت از امید تک درنای سیبری به دو دسته در تالابهای فریدونکنار تقسیم شدهاند، یک دسته از دوستداران درنا که از قدیم و با تلاش مرحوم لاله دارایی به این دانش رسیدهاند و دسته دوم نیز کسانی که هنوز هم به امر شکار مشغول هستند و بالطبع مخالف حفاظت از پرندگان مهاجر و حتی درنای تنهای فریدونکنار میباشند. در حقیقت این موافقتها و مخالفتها در بین افراد بومی منطقه، ریشه در زندگی، فرهنگ و معیشت آنها در امر شکار داشته است.
با توجه به مسیرهای مهاجرت بین مرزی، درنای سیبری از کشورهای ایران، افغانستان، آذربایجان، چین، هند، قزاقستان، مغولستان، پاکستان، ترکمنستان، روسیه و ازبکستان چالش های حفاظتی زیادی پیش آمده و به همین دلیل تفاهم نامهای تحت حمایت کنوانسیون حفاظت از گونههای وحشی مهاجر (CMS) در سال ۱۹۹۳ توسط این ۱۱ کشور امضا شد که به یادداشت تفاهم حفاظت از درنای سیبری مشهور شد. اهداف اصلی این برنامه را به این شرح است:
-
کاهش مرگ و میر مستقیم یا غیرمستقیم درنای سیبری
-
انجام پایش و تحقیقات به منظور بهبود اطلاعات اکولوژیکی از درنای سیبری
-
افزایش جمعیت و تنوع ژنتیکی
-
بهبود حفاظت از زیستگاه و توسعه شبکه پروازی در شرق، غرب و مرکز آسیا
-
بالا بردن آگاهی عمومی و تبادل اطلاعات منطقهای
-
تقویت همکاریهای ملی و بینالمللی
این سند و تفاهم نامه، راهنمایی برای تصمیم گیریها درخصوص اجرای قوانین مرتبط با برنامههای پایش درنا با تلاشهایی برای رهاسازی جوجههای تکثیر شده درنا و همینطور برگزاری رویدادهای آموزشی و جلسات مشترک به شمار میرود.
در حال حاضر کنوانسیون گونه های مهاجر (CMS)، بنیاد بین المللی درنا (ICF) و همینطور دولتهای چهار کشور ایران، چین، روسیه و قزاقستان برای حفاظت از درنای سیبری تلاش کردهاند تا تالابهای مسیر را حفظ کنند و شرایط را برای زندگی درنا بهبود بخشند و بودجههایی نیز برای این منظور برای کشورهای میزبان در نظر گرفته شده است.
از طرف دیگر یکی دیگر از روشهایی که در حال حاضر برای تداوم نسل درناها در نظر گرفته شده، پرورش در اسارت این گونه میباشد. مراکز تخصصی در روسیه، بلژیک، آمریکا و چین تلاش کردهاند تا درنای سیبری را در اسارت پرورش دهند و سپس با رهاسازی در مسیر کوچ تلاش کنند تا جمعیت آنها افزایش یابد. به همین منظور با همکاری مرکز پرورش اکا در روسیه و بنیاد بین المللی درنا در آمریکا، تخم های درناهای سیبری وحشی در شرق سیبری جمع آوری شدند و اولین جوجه آوری در اسارت را رقم زدند.
یک درنای سیبری به نام داشنکا (Dushenka) در سال ۱۹۸۱ در بنیاد بین المللی درنا متولد شد و لقب اولین جوجه درنای سیبری در اسارت را از آن خود کرد. تا امروز تعداد درناهای سیبری در اسارت حدود ۲۰۰ پرنده است و طی ۱۵سال گذشته بیش از ۱۰۰ درنای سیبری پرورش یافته در اسارت نیز در حیاتوحش رهاسازی شدهاند. برخی در مناطقی رها شدهاند که درناهای سیبری از آنجا به هند مهاجرت می کردند و جنوب غربی سیبری نیز مکان دیگری بود که این رهاسازیها در آن صورت پذیرفت و بیشتر این درناها به همراه والدین وحشی خود وارد مسیر مهاجرت شدند، اما پس از آن هیچ گزارشی از مشاهده آنها در مناطق زمستان گذرانی درناها به دست نیامده است. در ادامه این پروژه محققان تلاش کردند تا درناهای سیبری نابالغ را در مناطق زمستان گذرانی ایران و هند رها کنند اما این درناها یا اصلا نتوانستند مهاجرت کنند و یا پس از مهاجرت باز هم اثری از آنها دیده نشد. با این عملیات این نتیجه به دست آمد که روش رهاسازی درنای سیبری نمی تواند موفقیت آمیز باشد مگر اینکه عوامل تهدید آن مثل شکار در طول مسیر از بین برود.
روش هدایت به وسیله گلایدر (توسط انسان) نیز از دیگر روشی بود که از سال ۲۰۰۲ محققان روسی تلاش کردند تا آن را پیادهسازی کنند تا درناهای سیبری رهاسازی شده دوباره این مسیر را در پیش بگیرند و از روسیه به مناطق زمستان گذرانی خود در هند مهاجرت کنند. این عملیات هنوز هم در مرحله اجرا و آزمایش است.
در ایران نیز با اقدامی که سال گذشته (سال ۱۴۰۱) توسط سازمان محیط زیست انجام شد، یک قطعه درنای ماده در پروژه احیا و جابجایی حیات وحش یا همان Trans Location آن هم از طریق کشور بلژیک وارد کشور شد. نام این درنا را رویا گذاشتند، رویا از مرکز تکثیر، پرورش و حفاظت CBCC Belgium به ایران فرستاده شده بود و بنا به تصمیمات گرفته شده در منطقه تالاب فریدونکنار در محوطهای محصور در نزدیکی محل امید قرار گرفت و پس از آشنایی با تک درنای کشورمان پس از چند روز استقرار، در محیط چرای امید رهاسازی شد.
با توجه به تخمین سن بالای امید و عدم تشخیص درست جنسیت آن، انتقادهایی به این پروژه وارد شد که با وجود همه آنها، میتوان این پروژه را اقدامی موثر در جهت بقای نسل درناهای غربی و همینطور بازماندن کریدور پروازی آنها قلمداد کرد. از آنجا که امید در لب پرتگاه انقراض قرار گرفته، لازم بود تا در اجرایی کردن چنین پروژههایی علاوه بر فرصت بیشتر برای هماهنگی درنای تازه وارد، تعداد بیشتری از درناها آنهم از دو جنس نر و ماده را همراه میکردیم تا درصد خطای این پروژه به کمترین میزان خود برسد. از طرف دیگر با توجه به اینکه این درنا از محیطی دیگر با شرایطی کاملا متفاوت به منطقه فریدونکنار آمده، نیاز بود تا برای آشنایی با منطقه از تمامی جهات مثل تغذیه، حفظ حیات خود و تهدیدات منطقهای و همینطور تطبیق آب و هوایی که برایش از تمام جهات گفته شده ناآشنا بود، طرح را در ابتدای زمان رسیدن امید از سیبری به این منطقه انجام میدادیم تا سازگاری بیشتری را برای همراهی این دو قطعه شاهد باشیم. به هر جهت پروژه در زمانی اجرا شد که این درنا حتی امکان تغذیه مناسب و وزنگیری برای پروازی طولانی را نداشت. همه این مواردی که ذکر شد،همراه با ابهاماتی که در سکوت خبری از نحوه اجرای پروژه، بودجه آن، متولیان اجرای پروژه و فرد یا افرادی که به عنوان بیولوژیست معمولا باید در چنین پروژههایی حضور داشته باشند، وجود داشت سبب شد تا جامعه علمی کشور نیز با تردید به نتیجه بخش بودن آن نگاه کنند. امید داریم تا تحرکاتی این چنینی ادامه پیدا کند و تا دیر نشده بتوان در ازدیاد نسل و یا باز نگه داشتن کریدور پروازی درناهای غربی به نتیجه مطلوب برسیم.
در آخر، روز ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ امید و رویا باهم به سوی سیبری پرواز کردند. این همراهی در مسیری روی داد که همانگونه که ذکر شده مسیری بسیار طولانی بوده و با وجود همه امیدها برای باز شدن کریدور پروازی درنای سیبری، متاسفانه در روز ۲۰ اسفند ماه ۱۴۰۱ رویا، جفت بلژیکی همراه شده با امید در کشتزارهای عباسآباد ( ۱۵۰ کیلومتری فریدونکنار) به زمین نشست. درنای بلژیکی به دلایل گوناگون از جمله پرورشی بودنش، عدم توانایی پروازهای طولانی و احتمالا با ضعیف بودن بالها و عدم تغذیه مناسب، برای چنین سفر طولانی همراه نشد و این پروژه نیز به شکست انجامید.
رویا این درنای جا مانده از راه، با زندهگیری در حال حاضر در تالاب اوجاکله نگهداری میشود و بنا شده است تا با گرم شدن هوا، محلی را در ییلاقات مازندران برای زیست این پرنده آماده سازی نمایند.
همگی امید داشتیم تا در سال ۱۴۰۲ بازهم امید، تک درنای سیبری ما به ایران بازگردد و درنای نگهداری شده در کنار او رها سازی شده و شانس دیگری را به این جمعیت غربی دهند تا شاید در پروژهای جدید آن هم با همفکری و مشارکت انجمنهای خارجی بتوان این کریدور پروازی و همینطور ژن این پرنده را حفظ کرد. متاسفانه امسال با وجود همه نگاهها به آسمان، امید به فریدونکنار نیامد و ما را در بهت و انتظار فرو برد. البته در پاییز سال ۱۳۸۸ نیز امید به ایران نیامد ولی در سال بعد شاهد نشستنش در فریدونکنار بودیم. مهاجرت پرندگان و دلیل مهاجرت آنها، شامل متغیرهای بسیاری است، در فصلهای مختلف به دلیل تغییر طول شب و روز، درجه حرارت و یا حتی مقدار مواد غذایی در دسترس پرندگان زمان مهاجرت فرق میکند. اگر چه یکی از عوامل مهاجرت، تغییراتی است که در فصلهای مختلف سال ایجاد میگردد، ولی بدون شک برای شروع و انجام آن باید محرکی موجود باشد. قبل از شروع مهاجرت پرندگان، در بدن آنها چربی فراوانی ذخیره شده و این منبع انرژی لازم برای پروازهای طولانی را در اختیار پرنده قرار میدهد. در درناها طول مدت شب و روز در مهاجرتشان بیتأثیر بوده و در هر حال در زمان مناسب به مهاجرت خود ادامه میدهند. شاید امسال به دلیل تغییرات اقلیم، شرایط آب و هوایی و یا گرم بودن هوا، پرندگان مهاجر از جمله امید احساسی برای مهاجرت نداشتهاند. در خوشبختانهترین حالت هم شاید مکانی دیگر برای زمستانگذرانی امید وجود دارد که امسال را در آنجا سپری میکند و سال بعد بتوانیم بار دیگر نشستن امید را در کشتزارهای فریدونکنار نظارهگر باشیم. شاید هم شوربختانه امید سرنوشتی چون دیگر پرندگان مهاجر پیدا کرده و شکاری برای شکارچیان در کشورهای مسیر و راهروی پروازی شده، این فرضیهها همه تا سال بعد و انتظار برای رسیدنش به طول میانجامد.
با توجه به اطلاعات کمی که در خصوص درنای سیبری تا همین دهه گذشته در دست داریم، میتوانیم تقویم تاریخی زیر را در ثبت وقایع آن به این صورت درج کنیم:
-
دکتر ولادمیر فلینت و تیم وی طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ رفتار و اکولوژی درنای سیبری را در مناطق جوجه آوری (شرق سیبری) ثبت کردند.
-
در سال ۱۹۸۰ دکتر زو فاچانگ و دکتر دینگ وینینگ موفق به کشف مناطق زمستان گذرانی این درناها در دریاچه پویانگ چین شدند.
-
در سال ۱۹۸۱ بود که دکتر سروکین و تیمش به غرب سیبری رفتند و مکانهای آشیانه سازی درنای سیبری را در منطقه رودخانه کنوات یافتند.
-
در سال ۱۹۷۸ دکتر علی آشتیانی در سواحل جنوبی دریاچه خزر (منطقه فریدونکنار) جمعیت کوچکی از درنای سیبری را پیدا کرد.
-
در سال ۱۹۹۶ دکتر یوری مارکین به همراه کارشناسان ایرانی، با همکاری انجمن پرندگان وحشی ژاپن یک ردیاب رادیویی را به یک پرنده نر وصل کردند. در بهار از طریق سیگنالهای این ردیاب، مکانهای آشیانه سازی جمعیت غربی در فاصله ۱۰۰۰کیلومتری در جنوب کنوات (Kunovat) یافت شد. از آن زمان به بعد سه جمعیت غربی، مرکزی و شرقی درناهای سیبری با دقت و به طور مرتب مورد پایش قرار گرفتند.
کاملترین مطلبی که در مورد درنای امید خواندم. امید که امسال نیز به تماشای امید برویم.
سپاس از مهر و محبت شما. این مطلب حاصل ۶ ماه کار کتابخانهای و بازدید میدانی است که توانستیم اجرایی کنیم. بی شک محبت شما و همیاری خوبتان در سفر به دیار مازندران بیتاثیر در این بازتاب نبوده است. مانا باشید
باسلام.بسیار عالی و کامل نوشته شده بود و حس علاقهمندی شما رو به طور کامل انتقال میداد. ممنون. از خوندنش لذت بردم و ترغیب شدم مطالب مربوط به درنای سیبری رو دنبال کنم🙏🏻
سپاس از مهر شما. تیم یاردانگ تلاشی مضاعف برای این گزارش داشته و خوشحالیم که رضایت شما علاقمندان و همراهان را بدست آوردهایم.
باسلام وتشکر از گزارش مبسوطی که از درنا هاوخصوصا درنای امید تهیه کردید ودر اختیار همگان قرار دادید
همراهی شما دوستان مایه افتخار ما است
درود بر همراهان گرامی یاردانگ. چه مطلب جالبی از یک سیستم پویای مهاجرت. جالب از جهت دوستداران طبیعت و علاقمند به اکوسیستم و اکوتوریسم. امیدوارم اینگونه مطالب باعث افزایش حساسیت جامعه در خصوص حفظ و نگهداری گونههای زیستی (لزوما نه آنها که در حال انقراض هستند) از گیاهان تا جانوران و پرندگان گردد. مطالب زیادی در خصوص امید شنیده بودم و امیدوارم جفتی پیدا کند و نسلش جاودانه گردد.
سپاس از شما و نگاهتان . پایدار باشید