جاده ابریشم، جادهای به درازای تقریبی ۸۰۰۰ کیلومتر که میتوان گفت مردم تمام جهان را به نوعی به هم پیوند میداده است، جادهای که در طول تاریخ بر روی مرزهای جغرافیایی کشورهای زیادی کشیده شده است و نقشی ارتباطی از فرهنگ و تاریخ و جغرافیا را به همراه داشته است.
راهی که از میان اقوام و ملتهای مختلف میگذشت، سرزمینهایی که هر کدام از این اقوام در آن به نوعی از قلمرو خود محافظت میکردند و بالطبع خواستار سهم خود از منافع بازرگانی این راه بودند و به اشکال مختلف نیز از کسانی که از این راه استفاده میکردند میگرفتند.
جادهای که بسان یک کنسرت با سمفونی رسا از صدای پای کاروانیان در طول تمدن بشری همراه بوده است. جاده ابریشم طولانیترین جاده جهان باستان، در زمان اسکندر، داریوش، چانگچین و چنگیزخان از امپراطوران بزرگ جهان که بازگشایی آن به تاریخ ۱۰۵ تا ۱۱۵ پیش از میلاد برمیگردد، زمانی که چینیها تا نیمه راه آسیا پیش رفته بودند و از طرف دیگر نیز راه و مسیری مشابه از مدیترانه به آسیای مرکزی میرسید.کاشف اصلی جاده ابریشم نامی زیبا بر آن گذاشت که تا کنون نیز به همان نام شناخته میشود، بارون فردیناند فون رشتوفن Baron Ferdinand Von Richthofen که در قرن ۱۹ این جاده را رسما به جهانیان معرفی کرد.
جاده ابریشم از دید یک جغرافیدان در میان بیابان و صحرا کشیده شده بود، در سرزمینهای بایر و چینخوردگیهایی که به صورت فلات و کوهستان و صحرا ادامه داشت. در حقیقت راه سراسری آسیا که به نام ابریشم شناخته و در تاریخ ثبت شده است راهی است که شرق آسیا را تا شمال غرب آسیا در برگرفته و سپس عملا به کشورهای اروپایی وصل میشده است. این راه برخلاف نامش هیچ شباهتی به راهها و بزرگ راههای امروزی نداشته و از ضوابط جاده سازی نیز پیروی نمیکرده است. در حقیقت این راه که از چین تا کشورهای اروپایی دارای هستههای بازرگانی فعال فراوان بوده، توسط کوره راهها و راههای کاروانرو به هستههای بازرگانی شرق، غرب، شمال و جنوب نیز مرتبط بوده که از شهرهای بزرگ و کوچک با انبارهای کالا و همینطور کاروانسراها، برجها و میلهای راهنما عبور میکرده است. عبوری از کشورهایی چون چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه در آسیا، راهی که از دوران پیش از تاریخ تا به امروز هنوز هم به عنوان یکی از مهمترین راهها به شمار میرود.
در ایران شاخهای از این راه به سوی جنوب تا هند ادامه داشته است و جریان تجارت کالاهای هندی همچون ادویهجات را به کشورهای اروپایی هدایت میکرده و شاخهای دیگر نیز از سیستان به آذرباییجان رسیده و از سویی شاخهای دیگر از کرمانشاه به سوی جنوب در راه شاهی امتداد داشته است. همین راههای جانبی در کشورمان سبب بوجود آمدن مسیرهای کاروانرو در کورهراهها و مسیرهای بیابانی شده است که از اهمیت بالای جاده ابریشمی حکایت میکند.
جالب است تا وجه تسمیه نام این جاده را نیز بدانیم که چرا ابریشم بر این راه کهن نام گرفت؟ هنوز هم به درستی مشخص نیست که پرورش کرم ابریشم و ایجاد این صنعت از چه زمانی شروع شده است اما به یقین در هزاره دوم پیش از میلاد پرورش کرم ابریشم رواج داشته و در افسانههای چینی آمده است که کشف رشتههای ابریشمی از طریق سوگلی امپراطور چین لی تیزو lei Tzu صورت گرفته که به وی لقب بانوی کرم ابریشم را دادهاند. بانویی که برحسب اتفاق به کشف رشته ابریشم از پیله کرم ابریشم پی برد و این راز و صنعت آن تا حدود سده ششم پس از میلاد نیز به غرب نرسیده و در انحصار چینیها باقیمانده بود. تجارتی که حداقل بیش از دو هزار سال توسط چینیها و از طریق این راه به غرب انجام میشد، تولید ابریشم همچون یک راز در بین چینیها باقیمانده بود که این انحصار علتی برای تجارت با غربیها شده بود و از طرفی غربی ها نیز یشم مقدس سبز و سفید، سنگ لاجورد به رنگ آبی تیره را که چینیها خواستار آن بودند را با آنها تبادل میکردند.
علاوه بر ابریشم، گل و گیاه نیز به غرب میرفته به مانند انواع گلهای رز، آزالیا، گل داوودی، شقایق، کاملیا و مرکبات و از طرف غرب نیز شراب و انگور و انار و اسب و شترهای دوکوهانه در صدر این تبادل قرار داشته است. از سویی در قرون وسطی که اروپا هنوز در افسردگی صنعتی به سر میبرد، چین به صورت کاملا خودکفا دارای فن چاپ بر روی کاغذ بود و از سویی دارای تفکر نوین و تحولات عملی در پزشکی، اخترشناسی و مهندسی که تسهیلاتی چون کمان پولادین، قلعه کوب، باروت، زره و ارابههای جنگی را میساخت، چیزهایی که هنوز غربیها به دانش آن نرسیده بودند.
به هرجهت با از میان رفتن امپراطوری مغولها، آخرین روزهای شکوفایی جاده ابریشم نیز سپری شد و ملتهای آسیایی بار دیگر از اتحاد بوجود آمده از ایجاد این راه بیرون رفته و به یکدیگر هجوم بردند و در نهایت نیز با سقوط قسطنطنیه در میانه سده پانزدهم جاده ابریشم به صورت کامل از رونق افتاد و این رشته ابریشمی پاره شد.
با وجودی که جاده ابریشم سالهاست که به تاریخ پیوسته اما هنوز هم میتوان به نوعی جاده را از چین شروع و به مدیترانه رسید. از شوروی، ایران، عراق و سوریه و یا از طریق افغانستان، ترکیه، پاکستان، هند، لبنان، اسراییل، اردن و مصر، اما دیگر از آن راههای باریک و کورهراهها کاروان رو که رشته کاروانسراهایی را در طول مسیر خود برای سرپناه و استراحتگاه مسافران و چهارپایان قرار داشته، خبری نیست و تنها در بعضی موارد ویرانههایی از آنها باقیمانده تا هنوز هم به عنوان نشانگری از خط راه و جاده کهن ابریشم باشد.