پیدایش راه در فلات ایران و تاسیساتی که مربوط به آن میباشد از دیرباز بنا به ساختار طبیعی فلات ایران وجود داشته است. راههای کنونی را میتوان کم و بیش با جزیی تغییرات که بنا به علم، تکنولوژی و صنعت همراه بوده، همان راههای قدیمی و کهن دانست که از روزگاری دور تا به امروز بنا به نوع سفر مورد استفاده قرار میگیرد.
راههایی که بر جبر الگویی طبیعت فلات گسترده ایران و با تمام دشواریهای آن با اقلیمهای مختلف در جهت هدف دستیابی راحتتر و کوتاهتر بین مراکز جمعیتی قدیم تا امروز بوده است.
فلات ایران در حقیقت سرزمینی پهناور و مرتفع است که علاوه بر ایران کنونی شامل کشورهای افعانستان و قسمتی از پاکستان میشود. فلات ایران با پیدایش در دوره سوم زمین شناسی و چین خوردگیهایی که همزمان با چین خوردگیهای آلپ و هیمالیا بوجود آمده، آنقدر گسترده است که به آسیای صغیر و پامیر از هر دو طرف پیوند میخورد. (دشتهای کم ارتفاع رسوبی خوزستان در جنوب غربی ایران و سواحل جنوبی دریای کاسپین شامل گیلان، مازندران و قسمتی از گلستان را خارج از فلات ایران اما جزیی از مملکت ایران میدانیم)
پیدایش راههای اولیه (پیدایش راه در فلات ایران)
در زمانی که در تاریخ نیز ثبت نشده است، در دشت مرکزی ایران دریای بزرگی وجود داشت که بتدریج خشک شده و همین امر دلیلی شد تا مردمان دوران عصر حجر از درهها و کوهستانها به سوی این دشت وسیع روانه شوند. (پیدایش راه در فلات ایران)
بقایای این سکونت را به صورت تپههایی باستانی و راههایی که آنها را به یکدیگر متصل میکرده هنوز میبینیم. تپههایی چون تپه حصار در نزدیکی دامغان، چشمه علی در ری، تپه سیلک در کاشان، تپه گیان در نزدیکی نهاوند، تل باکون (بکون) در حوالی تخت جمشید و بسیاری تپههای دیگر که بیشتر آنها در کنار جادههای اصلی یا فرعی قرار داشتهاند. (همه این تجمعات و ایجاد راههای اصلی و فرعی مرتبط به آن بیشتر به باور ما در نتیجه روابط بازرگانی بین آنها است)
در نتیجه ایجاد راهها حیوانات نیز توسط مردمان باستان، اهلی شدند تا از آنها در سفرهای مختلف استفاده شود. حمل و نقل کالاها و یا لشکرکشیها از اهداف مهم این سفرها بوده است. در بین حیواناتی که توسط اقوام باستانی اهلی شدند میتوان به اسب، گاو، خر و شتر اشاره کرد که از آنها در تصاویر نقشبندی شده در غارها، روی ظروف سفالی و حتی تزیینات مختلف و پیکرههای زیبا در کنار کشف ابزار فلزی برای استفاده راحتتر از این حیوانات در مناطق مختلف باستانی پیدا شده است.
با همه این آثار شوربختانه هیچ اثری از تاسیسات مربوط به راهها تا زمان هخامنشیان کشف نشده و با این وجود شکی برای وجود راههای شاهی و تاسیسات مربوط به آنها در دوره هخامنشیان نیست. همانطور که مورخینی چون هرودوت از خوبی راهها و آسایش برای مسافران نقل کرده و به مهمانخانههای میان راهی اشاره میکند و از آنها با نام راستات مس که ریشه واژگان نامشخصی دارد مینویسد. (گمانهزنی میشود این نام از واژه ایستگاه Stathmos ریشه گرفته است) هر آنچه است فاصله بین ستات مسها به اندازه یک روز راه یا یک منزل در حدود ۴ الی ۵ فرسنگ بوده است.
چاپارخانهها از اقدامات مهم دوران هخامنشیان میباشد و میتوان گفت تاسیس چاپارخانهها و دژهای نگهبانی در معبرهای مهم و راههای شاهی از اصول اولیه و بنای اولیه پیدایش راهها میباشد. هرودوت چاپارخانههای دولتی را آگگاروی Aggarui و گزنفون تاسیس آنها را به کوروش بزرگ نسبت میدهد و اینگونه ذکر کرده که درنا نمیتواند به سرعت چاپارها حرکت کند، که این مثل دلالتی بر سرعت زیاد پیکهای بین چاپارخانهها بوده است.
(بد نیست بدانیم راه ابریشم را میتوان قدیمیترین راه ثبت شده در تاریخ دانست که از مرز چین شروع و با عبور از فلات ایران به بینالنهرین و بعد سوریه و بندر انطاکیه در کنار دریای مغرب (مدیترانه) میرسیده است)
راه در دوران اسلام (پیدایش راه در فلات ایران)
هر چند که تازیان، برخلاف دستور پیامبر اسلام، ایران را میدان تاخت و تاز کردند و شهرهای آباد را ویران ساختند، اما میتوان گفت که راهها و تاسیسات تقریبا دستنخورده باقی ماند و دو شاهراه بزرگ نیز با جزیی تغییر کارایی خود را حفظ کرد. شاهراه خراسان و شاهراه فارس هر دو مسیر اصلی خود را حفظ کردند، اگرچه منزلگاهها هر از گاهی بسته به محل پایتخت تغییر پیدا میکرد اما راههای اصلی همانطور به جا ماندند.
خوشبختانه مسیر راههای ایران از دوران اسلام به بعد به خوبی ثبت و در تاریخ نوشته شد. نوشتههایی در کتابهایی همچون مسالک و ممالک اصطخری منتسب به خواجه نصیر طوسی و ابن ساوجی نخجوانی و همینطور نزه القلوب حمداله مستوفی قزوینی که آنچه در آنها است دلالت بر راههای ذیل دارد:
- شاهراه خراسان (عراق، کوهستان یا همدان، ری و خراسان)
- شاهراه فارس (خوزستان و تارم)
- راه استانهای بزرگ همچون آذرباییجان، راه سیستان، راه طبرستان و دیلم
همه این راهها توسط راههای فرعی و پیوندی به نوعی به یکدیگر متصل بودهاند. به مانند راههای ذیل:
- راه ری به اصفهان
- راه نایین تا خراسان
- راه شور
- راه زاور
- راه خبیص
- راه یزد به خراسان
- راه نو
وصف اصطخری از راه نو، راه خبیص و راه شور:
- راه شور: شور نام آبی است در بیابان و سر این راه از دیه بیره برخیزد بر سر بیابان از حدود کرمان از این دیه به چشمه مغول آید یک مرحله و به این منزل هیچ عمارت نیست. از آنجا به غمر سرخ آید یک مرحله و در این مرحله مغاکی هست از گل سرخ عظیم و از آنجا به جاهبر و گنبدی چند هست و چاه آب و از آنجا به حوضی روند کی آب باران دروگرد آید یک مرحله و از آنجا به آب شور یک مرحله گنبدی چند ساختهاند برین چشمه شور و از آنجا به کری یک مرحله و در این مرحله به چهار فرسنگی کری برکه آب باران هست و در این بیابان شور چون از خراسان به کرمان شوند سوی دست راست بر دو فرسنگی درختانی هست گویند آنجا درخت باشد بر صورت مردم.
- راه خبیص: خبیص شهریست برکنار این بیابان و آب روان دارد و درخت خرما از آنجا به دروازق یک مرحله و در این منزل چندان کی چشم کار کند ویرانهاست و هیچ آب ندارد و از آنجا یک مرحله تا رود شور وادی فراخ است از باران بر این زمینهای شور آب افتد و سیلها در این وادی رود و از آنجا تا باریک کوهی کوچک است یک مرحله و از آنجا تا نیمه یک مرحله و از آنجا تا حوض باران یک مرحله و از آنجا تا رباط دو مرحله و در این رباط چشمه آب روان است و تنی دو در این رباط باشند و کشاورزی کنند و از آنجا تا کوکور یک مرحله دهی آبادان است از حد کوهستان و از کوکور تا خوست دو مرحله و در این راه خبیص چون از رباط چشمه آب روان بردارند و دو فرسنگ سوی خراسان بروند مقدار چهار فرسنگ سنگهای سیاه خرد باشد و از بارسک تا گور حاجی سنگهای خرد است بهری سپید چون کافور و بهری سبز چون آبگینه
- راه نو: از نرماشیر به دارستان روند یک مرحله و چاهیست و درخت خرما دارد بر سر بیابان و از آن گذشته هیچ عمارت نیست و از اینجا به چشمه سرآب یک مرحله و از سر آب تا دیه سلم چهار مرحله بیابان گویند کی این دیه از شمار کرمان است. و از آنجا تا هری ده روز راه. و اگر خواهند از نرماشیر برسینج روند پنج مرحله و از سینج به دیه سلم پنج روزه راه و اما راه سیستان از نرماشیر به سینج روند پنج روزه و از سینج به سیستان هفت مرحله …
علاوه بر راههای زمینی بد نیست بدانیم که راههای دریایی نیز از آغاز اسلام که خلیج فارس نامیده میشد و پیش از آن که به آن دریای پارس میگفتند، وجود داشته است و این راهها بندرگاههای زیادی را در بر میگرفته است. (پیدایش راه در فلات ایران)
تاسیسات در راههای ایران (پیدایش راه در فلات ایران)
در اسناد و کتابهای تاریخی به جا مانده به نامهایی چون رباط، برج، کاروان، میل، کربات، کارباط، باکرا، ساباط، خان و کاروانسرا برمیخوریم. همه اینها نامهایی از تاسیسات راهها در فلات ایران است که از گویش سرزمین ایران برگرفته شده است.
ساباط: واژه ساباط ریشه کهن در زبان فارسی دارد تا جایی که به همین صورت در زبانهای خاوری، باختری، آرامی و فرنگی نیز راه یافته است. قسمت اول آن سا به معنای آسایش و قسمت دوم آن پسوند بات یا باط به معنا و نمایانگر ساختمان، بنا، آبادی و عمارت است که بات به واژههایی چون رباط، کاربات و خرابات نیز بسط پیدا کرده است که همگی به معنای آسایشگاه و استراحتگاه میباشد. (ساباط در شهرها و در راههای بیرون شهر وجود دارد)
رباط: این واژه منحصرا به ساختمانهای کنار راه در خارج از شهرها اطلاق میشود. رباط علاوه بر حوض انبار و آب انبار دارای اطاقهای متعددی است که گرداگرد حیاطی را فرا گرفته و مسافران میتوانند یک تا چند شب در آن استراحت کنند.
کاربات: در حقیقت کاربات همان خانه کاروان است که پیش از اسلام به جای کاروانسرا استفاده میشده و به مانند رباط دارای اطاق، حوض و پایاب است و گاهی فقط یک تا دو اطاق را در برمیگیرد. از کاربات در آبادیهای کنار شاهراه کهن فارس بسیار میبینیم.
کاروانسرا: این سازه را میتوان همچون رباط در نظر گرفت اما بزرگتر و جامعتر که چه در شهرها و چه در بیرون از شهرها کاربرد و وجود داشته است. کاروانسراها علاوه بر اطاقها و ایوان، دارای طویله و انبار برای کاروانیان میباشد. در دو سوی کاروانسراها و رباطها بعضا برجهایی قرار دارد که به جهت حفاظت از کاروانسرا و رباط کاربرد داشته است.
خان: خان را میتوان همان کاروانسرا دانست که در زبان تازی بطور مطلق به جای کاروانسرا بکار گرفته شده است.
آب انبار: از این سازه در پستهای قبل یاردانگ به تفصیل گفتهایم. از آن در این لینک + بخوانید و بهرهمند شوید.
حوض انبار: از این سازه در پستهای قبل یاردانگ به تفصیل گفتهایم. از آن در این لینک + بخوانید و بهرهمند شوید. حوض انبارها سه قسمت اساسی دارند:
- تنوره یا خزینه که به طور معمول روی قاعدهای مدور بنا شده است و برای پوشش آن نیز گنبدی بلند بر روی آن قرار گرفت است. خزینه حوض انبارها در مناطق بیابانی بسیار ژرف و عمیق بوده و شعاع قاعده آن نیز به ۸ تا ۹ متر میرسد.
- بادگیر که به تناسب اقلیم و آب و هوا ۱ یک تا شش به مضرب دو بوده و پیرامون گنبد را فرا میگرفته است.
- گورو، راچینه، پلکان و پاشیر که راهرو و پلکان پر شیبی است که به سطح کف خزینه برای برداشت آب میرسد و به طور معمول دارای نوشتهای از نام سازنده در سر درب به همراه درگاهی زیبا است و در دو سوی خود سکویی برای رفع خستگی قرار میدادهاند.
حوض، برکه، پایاب، کاریز و چاه: همه این سازهها بوسیله افراد جهت ذخیره آب باران یا دسترسی به آبی سالم و یا روان ایجاد میشده که در مناطق بیابانی به دلیل کمبود آب شیرین به چشم میخورد.
میلهای راهنما، دیدگاهها و گهوارههای دید: همه اینها سازههایی است که در کنار شاهراهها و حتی در کوره راههای ایران قدیم وجود داشته تا به نوعی به حفاظت از راه و شهرهای نزدیک آن اهتمام ورزند.
از این سازه نیز بارها در یاردانگ گفتهایم. ( در ورودی دروازه شیراز گهواره دیو همان گهواره دید است که هنوز هم پابرجاست) میلها دارای اهمیت بسیار در راههای زمینی و حتی دریایی میباشند و به صورت نشانه اصلی از راهها و حفاظت از آنها کارایی داشته است. میلهای دریایی در کنار راه آبی خلیج فارس نیز به مقدار زیاد وجود داشته که به نام خشاب، خشابه و خشبات (فانوسهای دریایی) معروف بودهاند که در پستی از آنها مطلب داشتهایم. خشبات نیز همچون واژهها و نامهای کاربات، رباط، ساباط و خرابات همه نامی فارسی یا ایرانی است که به معنای برج و ساختمان درخشنده و فروغ دهنده است.
میلها در کنار راههای ایران به ویژه در دل بیابانها و یا در میان جنگلهای انبوه ساخته میشده و از راه دور به دلیل بلندی خود از سطح دیده میشده است. جالب است که هر از گاهی از این میلها به عنوان مناره برای آرامگاهها و در کنار آنها استفاده میشده است.
از نمونه این تبدیل شدهها میتوان به گنبد قابوس در گلستان، برج رادکان کردکوی، برج رسکت در دودانگه مازندران، برج لاجیم در سواد کوه مازندران نام برد. میلهای بیابانی نیز که صرفا برای راهنمایی کاروانیان کارایی داشته همچون میل فرهاد و همینطور میل نادری است. (میل نادری صرفا به دلیل ترمیم آن در زمان نادر به این نام مشهور شده است) برای اطلاع از این میلها میتوانید به پست مخصوص آنها در یاردانگ مراجعه کنید.
از دیگر تاسیسات راهها میتوان به پلها اشاره کرد، راهها در فلات ایران به خصوص در قسمتهای شمالی و غربی کشور ایران از رودخانههای بسیار عبور میکند که نیاز به پل برای عبور از آنها میباشد.
شوربختانه با وجود آن که به یقین این سازه در قبل از دوران ساسانیان نیز وجود داشته، اثری از آنها به جای نمانده و تنها سدی که کار پل را نیز انجام میداده بر روی رودخانه کر فارس در منطقه درودزن منتسب به دوره هخامنشیان هنوز هم وجود دارد. تنها پل تقریبا سالم از دوره ساسانیان نیز پل کوار در استان فارس است که بر روی رودخانه قرآقاج ساخته شده و دهانه میانی آن فرو ریخته است و دو دهنه دیگر هنوز پابرجا است و در بی توجهی کامل در کنار جاده کوار به فیروزآباد قرار دارد. پل شهرستان در اصفهان نیز اساسی ساسانی دارد که بر روی زاینده رود در اصفهان قرار دارد.
اینها همه مطالبی بود که در مورد راههای کهن و سازههای کناره آن مطرح شد. اگر شما نیز اطلاعاتی در این خصوص دارید با ما در میان بگذارید تا از آنها برای آگاهی رسانی استفاده کنیم.





