از دیر باز برای عبور و مرور کاروانیان از بیابانهای ایران راههایی وجود داشته است، راههای کهن و باستانی که یا از بین رفتهاند یا کسی از آنها دیگر خبر ندارد.
اما نه راهی که چون در زمان حال به فکر ما میرسد. راههای کهن و بیابانی به نوعی بوده است که نه تنها به خوبی مشخص نیست بلکه خود به خود با عبور مکرر کاروانیان به وجود آمده آنهم به موازات یکدیگر و در سمت و جهتی که بالاخره به چشمه آبی یا حوض انباری و یا کاروانسرایی ختم میشده تا کاروانیان به مشکل بیآبی برخورد نکنند، اگر چه این مهم بازهم اجتناب ناپذیر بوده و خواه ناخواه گریبانگیر مسافر بیابان میشده است. در مسیر طولانی و بیابانی راه برای فردی که آشنا به مناطق بیابانی نیست مشخص نبوده و در برخی موارد حتی کاروانسالار کاروان را نیز به اشتباه میانداخته، کسانی که شاید صدها کیلومتر را با عوارضی که برای مسافر راه ناآشنا است و درکی از مسیر پیدا نمیکند به خوبی پیدا است. بطور معمول کاروانسالار از شترهایی با تجربه که سالیان دراز مسیر راه را پیمایش کردهاند در جلو کاروان استفاده میکرده و در نقاطی که خود نیز برای ادامه مسیر دچار تردید بوده مسیر را به شتر باتجربه که در جلو کاروان حرکت میکند میسپرده که بدون تردید و در مسیری مستقیم به جلو در حرکت بوده است و این شتر باتجربه است که کاروان را از مخاطره گم شدگی در بیابان دور میکرده و راه را به خوبی تشخیص میداده است.
کارواندار و سالار کاروان حرفه مردمی بوده که شجاع و آگاه از اقلیم منطقههای خود بودهاند و در راهی پا میگذاشتند که کوچکترین بیاحتیاطی و خطا در آن به مرگی دهشنتاک منجر میشده است. کافی بوده تا در لحظهای از مسیر جهت را از دست داده و در فضای تهی به هر سویی جز مسیر درست روانه شوند! آنگاه خود و کاروان همراهشان در ورطه نابودی بر اثر گرما و بی آبی دچار و سرنوشتی نامعلوم گریبانگیرشان میشده است. متاسفانه سالیان درازی است که دیگر در این شغل کسی مشغول نیست و یکی از علتهایی که دیگر از راههای کهن و بیابانی اطلاعی نداریم از بین رفتن این شغل است.
در بیابان لوت و طبق گزارشات جغرافینویسان و سیاحانی که در قرون وسطی از این بیابان و راههای آن نوشتهاند چنین برمیآید که بدون شک دانش زیادی را آنها داشتهاند و از راههایی نام برده و یا عبور کردهاند که تا به امروز مجددا استفاده نیز نشده است و بد نیست بدانیم این راههای کهن به دلایل متعددی به خراسان ختم میشده که از آن شهادت امام هشتم تاثیر بسیاری روی موجودیت این راهها داشته و از دیگر موارد نیز میتوان به ثمر نشستن درختان خرما در واحهها جنوبی و روستاها و همین طور محصولات کشاورزی منطقه حاشیه لوت و تجارت مردمان منطقه برشمرد. چیزی که در حال حاضر با وجود تردد در بین شهرهای بزرگ چه در غرب و چه در شرق ایران نیازی به تردد تجار برای تجارتی دور دست از شمال به جنوب را تقریبا از بین برده است.
یاردانگ نیز بنا به اهدافی که از ابتدای تشکیل گروه کوچک خود داشته مصمم است تا با پیدا کردن نشانه راههای کهن و باستانی بتواند بر وجود یا عدم وجود آنها تاکید داشته تا بر این اساس فرضیات مختلف تاریخی و فرهنگی را به اثبات رساند. راهها بستر اصلی تبادلات فرهنگی و تاریخی یک منطقه بهشمار میروند و ازین جا است که اهمیت کاروانسراها و میلها نیز در مسیرهای بیابانی مشخص خواهد شد.
شهر نهبندان با نام قدیمی نیه دارای یک مسیرکاروان رو به طرف شهداد هست که مشهور به گدار خبیصی( شهداد) می باشد، مردمان این سرزمین تقریبا تا پنجاه سال پیش با مردمان شهداد از طریق همین راه دادو ستد داشتند.
بله … عالی بود. سپاس از توجه و نظر مفید شما