در معنای لغت گُدار به محل خاصی برای عبور از آب و رودخانه گفته میشود که عمق کمتری نسبت به بقیه مسیر رود دارد، مکانی کم عمق از رودخانه که میتوان از آن گذر کرد. گدار باروت، گدار کال شور با وجود نزدیکی به یکدیگر و به دلیل نامگذاری آلفونس گابریل و پس از وی دکتر مستوفی به این دو نام شناخته میشود، که هر دو به عنوان محلی برای عبور از این رود پرچالش برای کاروانیان مهم بوده است.
رود شور، رودخانهای دایمی با آبی تلخ و شوری زیاد در لوت است که قبلا از آن در یاردانگ گفتهایم +. این رود با وجود آرام بودن ظاهری خود، به خصوص در زیر تپه بازالتی گندم بریان، چالشهای بسیاری را از دیرباز برای عبور کاروانیان شتر تا کامیونهایی که از خبیص در عصر قاجار و پهلوی اول، به سمت خوسف میرفتند، ایجاد میکرده است. رودی که در آرامی خود برای عبور تبدیل به باتلاق میشده و عبور از آن به خصوص در این ناحیه که عرض زیادی دارد را ناممکن میساخته است. تنها نقطه و محلی که میتوان از این رود گذشت، مکانی است که به نام گدار کال شور، توسط پروفسور احمد مستوفی نامگذاری شده است.
این نامگذاری در گذشته توسط دکتر گابریل نیز صورت گرفته که در حقیقت، مکان گدار باروت، گدار کال شور بسیار بهم نزدیک است و آنچه مشخص است دکتر گابریل، مکانی بالاتر از بستر عریض رود شور را گدار باروت نامگذاری کرده است. مکانی در کناره شمالی شرقی رود شور با تپههایی تقریبا بلند که در مواقع سیلابی شدن رود شور به زیر آب میرفته است، مکانی که بسترش تیره رنگ آن، همچون پخش شدن باروت در این محل به نظر میرسد. دکتر مستوفی هم دقیقا محلی را که کاروانیان از آن میگذشتهاند را به عنوان گدار رود شور و به نام گدار کال شور نامگذاری کرده است.
محلی که بستر رود در آنجا سخت و سنگی است و تقریبا حدود ۳ کیلومتر با گدار باروت گابریل فاصله دارد. به نظر میرسد در زمان دکتر گابریل برای عبور شترها از پهنه رود مکان دقیقی وجود نداشته و چند صدمتری این طرف یا آن طرف، به هر حال از روی بستر سنگی و سخت رود عبور انجام میشده، ولی در زمان دکتر مستوفی عبور کامیونها به اجبار با دقت بیشتری از روی گدار کال شور انجام میشده است.
در حال حاضر نیز برای عبور از این رود باید به همین مکان رسید و از آنجا برای دسترسی به دشت لوت اقدام کرد