در طول دهههای اخیر شاهد تصویب اثرهای ثبت شده در کشورمان، توسط سازمان یونسکو به عنوان آثار طبیعی جهانی به مانند جنگل هیرکانی یا بیابان لوت، یا آثار و بناهایی همچون کاروانسراهای ایران و دیگر موارد هستیم.
از طرفی به ثبت رسیدن اینگونه آثار که با ثبت در یونسکو علاوه بر اهمیت خود به عنوان یک اثر ملی در کشور تبدیل به آثاری برای جهانیان شده که در لیست سازمان یونسکو به عنوان یکی از سازمانهای وابسته به سازمان ملل در میآمده است. آثار ثبت شده در یونسکو از طرف کشورمان برایمان غرور آفرین بوده و از طرفی نیز ما را مکلف میسازد تا با ساز و کاری متناسب با آن در جهت حفظ آنها کوشا باشیم.
این مهم وقتی حیاتی میشود که بدانیم تمامی آثار ثبت شده در یونسکو در بازههای زمانی مشخص دوباره ارزیابی میشود و در تمامی این رصدها این امکان وجود دارد که اثر ثبت شده با کسب اخطار و در صورت عدم رعایت موازین لازم از لیست یونسکو بیرون آید.
تمامی نهادهای برنامهریز و عملیاتی کشور، از مرکز پژوهشهای مجلس گرفته تا سازمانها و وزارتخانههای ذیربط به خصوص وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان متولی این امور در آماده سازی پرونده ثبت و پیگیری آن و همینطور به عنوان مجری حفاظت کننده، انتظار میرود تا با تصویب و اجرایی کردن برنامههایی مدون به همراه تامین منابع انسانی و مالی مورد نیاز، در جهت حفاظت از این آثار بیش از پیش کوشا باشند.
علاوه بر این موارد درست است که تمامی دستورالعملها و قوانین به عنوان سیاستهای کلان دولتی نیاز به هماهنگیهای لازم در بدنه دولت است، اما از سوی دیگر قضیه به هر کدام از ما به صورت شخصی و فردی نیز برمیگردد. همه ما به نوعی باید به ترویج و در نتیجه بسترسازی مناسب برای ایجاد فرهنگ لازم برای حفظ آثار ملی و جهانی اقدام به عمل آوریم.
بدیهی است از سوی دیگر داشتن قوانین محکم در کشور میتواند در هر دو سوی این قضیه چه دستاندازیهایی که از سوی برخی از سازمانهای دولتی و عدم هماهنگیهای آنان با یکدیگر صورت میگیرد و چه در جلوگیری از صدمه و از بین بردن آنها توسط مردم و افراد ناآگاه موثر باشد.
میدانیم، آخرین موردی که به لیست یونسکو به عنوان اثر جهانی از طرف ایران معرفی و اضافه شد تعداد زیادی از کاروانسراهای ایران بوده است. کاروانسراهایی که قدمت زیادی از دورههای مختلف تاریخی داشته و در این پست + نیز در یاردانگ به آنها اشاره شده است.
به هر جهت در چند ماه اخیر شاهد بودیم که بعضی از این کاروانسراها به بخشهایی دیگر به جز بدنه وزارت میراث، واگذار شده است. این واگذاریها به نوعی خبرساز شده، که واکنش وزیر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را به همراه داشته و در اظهار نظری ایشان، به مواردی اشاره کردهاند.
در اظهارات ایشان اشاره به قوانینی شده که از سمت یونسکو چنین واگذاریهایی را بلامانع میدانند، البته در صورتی که این واگذاریها، تحت نظارت وزارت میراث در جهت اداره و مرمت آنها باشد. از سویی دیگر اینگونه واگذاریها را نیز امری اجتناب ناپذیر آن هم به دلیل عدم تامین بودجه و اعتبارات لازم برای نگهداری و مرمت کاروانسراها برشمردهاند.
هر آنچه هست این چنین واگذاریها زنگ خطری را به صدا در آورده، خطری که گریبانگیر وزارت میراث به عنوان متولی حفظ این آثار میشود و اما و اگرهای بیشماری را سناریوسازی خواهد کرد.
از سوی دیگر چنانچه در خصوص آثار طبیعی ثبت شده در یونسکو نیز مدیریتی صحیح در ورود و خروج توریستها و حتی افراد محلی به اثرهای طبیعی ثبت شده جهانی به مانند جنگلهای هیرکانی و بیابان لوت انجام نشود، چه اتفاقی بر سر اینگونه اقلیمهای منحصر به فرد طبیعی خواهد آمد؟ چه ساز و کاری باید توسط نهادهای ذیربط به کار برده شود تا کمترین آسیب به آثار طبیعی و منحصر به فرد کشور برسد؟
همه اینها و دیگر نکات اساسی، پرسشهایی هستند که لازم است پرسیده شود تا عوامل اجرایی که به صورت قانونی دستاندرکار نگهداری از آنها هستند بیش از قبل به فکر راه چاره باشند.