یاردانگ
  • یاردانگ
  • بیابان
  • راه‌های قدیمی و کهن
  • عوارض جغرافیایی
  • اطلاعات عمومی
  • زیست‌بوم
  • داستانک
  • دیدنی‌ها
  • خطرات
  • اخبار
  • اقامتگاه
  • مسیر بیابانی
  • Login
  • Register
No Result
View All Result
یاردانگ
  • یاردانگ
  • بیابان
  • راه‌های قدیمی و کهن
  • عوارض جغرافیایی
  • اطلاعات عمومی
  • زیست‌بوم
  • داستانک
  • دیدنی‌ها
  • خطرات
  • اخبار
  • اقامتگاه
  • مسیر بیابانی
No Result
View All Result
یاردانگ
No Result
View All Result
زهیر خان

زهیر خان

زهیر خان در میان نبکاها

داستانک هفتم، از سری داستان‌های کوتاه زهیر خان در بیابان لوت

Admin by Admin
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
in داستانک
433 4
0
Share on FacebookShare on Twitter

You might also like

زهیر خان

زهیر خان نگران از وضعیت بیابان لوت در میان کلوت‌ها

۱۸ آبان ۱۴۰۳
زهیر خان

زهیر خان به دنبال ستاره قطبی

۲۰ خرداد ۱۴۰۳

داستانک دیگر! داستانک هفتم. خرداد ماه در اواخر فصل بهار فرصتی شد تا به شهداد بروم. شهداد شهری تفت داده شده در حاشیه بیابان لوت که این‌بار به همراه دوست خوبی همراه بودم تا لوت را برای نخستین بار به وی نشان دهم.

حاشیه لوت و شهرستان شهداد همیشه برایم با عارضه‌های زیبای زمین شناختی که در خود جای داده جالب بوده و این ‌بار هم راهی شدیم. در میان جنگل‌های نبکا از دور دیدمش! آرام در بلندای نبکا این گلدان بیابانی نشسته بود و به جاده خیره شده بود. بدون تعلل پایم روی ترمز رفت و ماشین با صدایی زیاد در کناره جاده ایستاد. تعجبی نکرده بود! انگار منتظر ما نشسته بود و با همان ژست همیشگی خود در حال پر کردن چپق خود بود! نزدیکش شدم و قبل از آنکه من شروع کنم، شروع به گلایه کرد! خیلی وقت بود ندیده بودمش و نمی‌دانستم از کجا باید شروع کنم! شروعی که مثل همیشه به زهیر خان رسید نه به من! گفتم بگذار برسم بگذار حال و احوال کنم و بعد شروع کن ! چرا اینهمه گله‌مندی! گفت گله نباید کرد؟ گفتم چه شده؟ گفت انگار خبر نداری! انگار اصلا نمیدانی! کجایی که هیچ خبر نداری؟ راست می‌گفت مدت‌ها بود به این سمت لوت نیامده بودم.

گفتمش از چه باید خبر داشته باشم؟ 

میگفت میدانی از ۴ سال پیش که رود شور طغیان کرد و دریاچه جاده را به زیر آب برد چه گذشته؟ میدانی چه بر سر ما آمده؟ میدانی راه چه شده؟ گفتمش نه! مگر درست نشده؟ گفت آهای بی‌خبر که مدعی اطلاعات بیابانی هستی! چرا نباید بدانی چرا نباید کاری انجام دهی!؟ گفتمش چه شده!؟

میگفت هنوز بعد از این ۴ سال جاده‌ای نیست! راهی نیست! چرا اینگونه باید شود؟ مگر این دو سه کیلومتر اینقدر دردسر دارد؟

گفتم زهیر خان سازوکار اداری است! هزینه‌های راهسازی بالا است! مگر خودت نمیدانی؟ +

زهیر خان میگفت من چه باید بدانم؟ من از زمانی می‌گویم که راه از گدار کال شور میگذشت، من از زمانی می‌گویم که درایت برای عبور از رود شور زیاد بود! چرا باید فکر کنم؟ چرا باید اینجا بنشینم؟ راست می‌گفت و کاش ما هم از این تجربه‌های قدیم مطلع بودیم، کاش می‌دانستیم این جاده برای دهه‌های پیش رو دوباره به زیر آب طغیان زده رود شور خواهد رفت! و …

زهیر خان پُک محکمی بر چپق‌اش زد و گفت: راستی این جوانک آراسته و متین همراهت کیست؟ راست میگفت اصلا فراموش کرده بودم آنها را بهم معرفی کنم! گفتم مهندس ما را می‌گویی؟ آمده تا بیابان لوت را تجربه کند، آمده تا لوتی شود. 

رو به جوان همراه من کرد و گفت جلو بیا …، مهندس جوان با تردید به من نگاه کرد، انگار تایید مرا میخواست و با اشاره سر من به جلو رفت، تا دو قدمی زهیر! هر دو در دود چپق زهیر خان محو شدند و چند ثانیه‌ای چیزی جز دود نمی‌دیدم. زهیر خان با صدایی رسا مثل همیشه بلند گفت بنشین جوانک، مهندس … میدانستم هدفش چیست می‌دانستم میخواهد لوتی بسازد! رسم همیشگی ما همین بود و مهندس جوان بی‌خود از خود، جلوی زهیر خان بر روی خاک و ماسه لوت دو زانو شد. زهیر خان با دستان پینه بسته‌اش مشتی بزرگ از ماسه‌های تفت داده شده زیر نبکا برداشت و با ذکر باشد که لوتی شوی آن هم برای همیشه، آنها را بر روی شانه‌های جوان همراه من ریخت … و این چنین شد که لوتی دیگری به لوت افزوده شد! افسون لوت بار دیگر دامان‌گیر شد و می‌دانم که لوت، این زیبای تفت داده شده مهندس جوان  همراهم را رها نخواهد کرد.

Tags: داستانکزهیر خانمهندس
Admin

Admin

Related Stories

زهیر خان

زهیر خان نگران از وضعیت بیابان لوت در میان کلوت‌ها

by Admin
۱۸ آبان ۱۴۰۳
4

زهیر خان را این‌بار من پیدا نکردم! این بار اهالی منطقه شهداد از فریادهایی شبانه در بین کلوت‌ها می‌گفتند! فریادهایی...

زهیر خان

زهیر خان به دنبال ستاره قطبی

by Admin
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
0

از سری داستانک‌های زهیر خان، و این‌بار زهیر خان به دنبال ستاره قطبی مدت‌ها بود که از زهیر خان خبری...

زهیر خان

زهیر خان در کشیت

by Admin
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
0

به باور سخت می‌آمد! اینبار از دور مشخص بود که خودش است، زهیر خان رفیق بیابانی من، آن هم در...

زهیر خان

زهیر خان در میان کال شور

by Admin
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
0

به سوی حوض خان می‌رفتم. از سوی کاروانسرای چهل پایه در میانه دشت و عبور از تپه ماهورها به کال...

Next Post
کاروانسرای چاه‌ کوران

کاروانسرای چاه‌ کوران

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Yardang (Iran Deserts is our Speciality)

یاردانگ سایت مستقل خبری و اطلاع‌رسانی است.
آگاهی‌رسانی و اطلاعات جامع از کویرها و بیابان‌های ایران
در حیطه فعالیت‌های سایت یاردانگ است.
هر گونه برداشت با ذکر منبع یعنی سایت یاردانگ مجاز است.
کلیه حقوق سایت یاردانگ برای شرکت کلوت شهداد کویر به شماره ثبت ۶۱۴۳۴ محفوظ می‌باشد.

  • Buy
  • Support Forum
  • حمایت مالی
  • About / درباره ما
  • Contact us / تماس با ما

بیابان‌های ایران تخصص ما است 2012 Yardang.ir©

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password? Sign Up

Create New Account!

Fill the forms below to register

All fields are required. Log In

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In
icon
از ما بپرسید ....
icon
×
icon
تا جایی که بتوانیم آگاهی شما را بالا می‌بریم. از ما بپرسید ...
ما سعی داریم در کمترین زمان ممکن پاسخ‌گوی شما باشیم.
مدیر سایت Whatsapp chat
مدیر سایت
مدیر سایت
برای شروع گفتمان، کلیک کنید
×
icon
سوالات متداول
در این قسمت سوالات متداول کاربران جمع آوری شده است تا در صورتی که شما هم همین سوال را دارید پاسخ سوال خود را پیدا کنید
بازگشت
No Result
View All Result
  • صفحه اصلی
  • راه‌های قدیمی و کهن
  • عوارض جغرافیایی
  • اطلاعات عمومی
  • بیابان
  • زیست‌بوم
  • اخبار
  • داستانک
  • دیدنی‌ها
  • خطرات
  • اقامتگاه
  • تور
  • مسیر بیابانی
  • تماس با ما

بیابان‌های ایران تخصص ما است 2012 Yardang.ir©