یوزپلنگ آسیایی، زیرگونهای از یوزپلنگها است با نام علمی Acinonyx jubatus venaticus و نام انگلیسی Asian Cheetah که زیستگاهش عمدتا در مناطقی همچون علفزارها، دشتهای کوچک، مناطق نیمه بیابانی و بیابانی میباشد.
بهطور کلی، چهار زیرگونه از یوزپلنگ در جهان وجود دارد که تمامی آنها به غیر از یوزپلنگ ایرانی در کشورهای مختلفی از قاره آفریقا یافت میشوند. تحقیقات نشان میدهد که یوزهای آسیایی نیز طی سالیان دور، در قاره آفریقا زندگی میکردهاند تا اینکه بین ۳۰ تا ۷۰ هزار سال پیش بهسمت شرق و قاره آسیا مهاجرت کردند.
یوز آسیایی سالیان نه چندان دور به غیر از ایران، پراکندگی وسیعی از شمال آفریقا و عربستان تا هندوستان و ترکمنستان داشته است که با منقرض شدناش در این کشورها، این پستاندار به یکی از حیوانات در حال انقراضی تبدیل شده که آخرین نمونههای آن تنها در ایران یافت میشوند و از این رو در دهه ۷۰ میلادی، ایران بهعنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ آسیایی معرفی شد و به همین علت با نام یوز ایرانی نیز مشهور شده است.
وجه تمایز اصلی یوزپلنگ آسیایی با دیگر یوزپلنگها، یال زیبایی است که بر روی گردن خود دارد. این گونه بیشتر در مناطق میاندشت، دره انجیر، خارتوران و نایبندان دیده شده است. از سال ۲۰۰۱ میلادی و با توجه به همکاری سازمان ملل و سازمان حفاظت از محیط زیست ایران ۵ ناحیه بزرگ به عنوان نواحی حفاظت شده برای آنها در نظر گرفته شد. این نواحی که بیشترین تعداد یوزپلنگها توسط دوربینهای تلهای در آنها ثبت شده است، شامل پارک ملی توران، پارک ملی کویر در استان سمنان، ناحیه حفاظت شده بافق، مناطق حیات وحش دره انجیر و نایبندان میباشد.
از عوامل مهم در خطر قرار داشتن این حیوان، میتوان شکار توسط سگهای گله، خطرات تصادف جادهای، تبدیل زیستگاه حیوان به زمینهای کشاورزی یا مسکونی و از بین رفتن مراتع توسط چرای بیرویه دامداران و در نتیجه کمتر شدن منبع غذای یوزپلنگها را نام برد. در سالهای اخیر و با ازدیاد شکار این حیوان و همینطور تقسیم زیستگاهش با انسانها، سبب شده تا حیوان به مناطق نیمه کوهستانی نیز پناه ببرد. از طرفی عدم جفتگیری یوز ایرانی در شرایط اسارت، احتمال بالای مرگ تولهها و نرسیدن به سن زادآوری، تمایل به مهاجرت و پیمودن مسافتهای طولانی، از عواملی است که محافظت از آنها را بسیار سخت میکند. از این رو، همه این عوامل دست به دست هم داده تا این حیوان زیبا در بالای لیست حیوانات به شدت در خطر انقراض قرار گیرد.
یوزپلنگ آسیایی گربهسانی است که شباهت زیادی با سگسانان دارد. دست و پای بلند و بدنی کشیده و باریک با سینهای فراخ حیوان را بیشتر به سگهای تازی و شکاری درآورده که وجه تمایز آن را با سگسانان میتوان به سر کوچک و گرد با پوزه کوتاه و گوشهای گرد، نام برد. مردمک چشمهایش یوزپلنگ آسیایی، گرد بوده و موهای پشت گردناش بلند و یال مانند است و سطح بدن پوشیده از خالهای گرد و سیاه رنگ توپر است. در ناحیه صورت حیوان نیز نوار سیاهرنگی به مانند خط اشک از گوشه داخلی چشمها تا دهان ادامه دارد. خط اشکی که نسبت به همتای آفریقایی خود پهنتر است و در انتهای دم بلند خود حلقههای سیاه و پهن قرار گرفته است.
جنس نر این جانور، اندامی بزرگتر از جنس ماده دارد و وزن آن بین ۳۵ تا ۵۵ کیلوگرم متغیر است، در حالی که جنس ماده وزنی بین ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم دارد. ساختار بدن یوزپلنگها به گونهای است که امکان دویدن با سرعتی بیش از ۱۰۰ کیلومتر در ساعت را به حیوان میدهد و به همین دلیل لقب سریعترین پستاندار خشکی در جهان را به آن دادهاند.
نام یوزپلنگ یکی از واژههای اصیل در زبان پارسی میانه است، واژهای که از ترکیب دو کلمه یوز و پلنگ تشکیل شده، یوز بن مضارع و مصدر یوزیدن بهمعنای جَستن، جهیدن و طلب کردن است.
ایرانیان باستان نیز تنها از نام یوز برای این حیوان استفاده میکردند و کمتر از کلمه یوزپلنگ در آن زمان استفاده شده و به توله آن نیز هوبر میگفتهاند.
از آنجا که آمار دقیقی از تعداد این حیوان در کشورمان موجود نیست، تخمین زده میشود در خوشبینانهترین حالت چیزی حدود ۱۵ قلاده از آن در مناطق یاد شده وجود دارد که به همین دلیل در ردهبندی اتحادیه جهانی حفاظت حیوانات آن را در رده شدیدا در خطر انقراض قرار دادهاند. بیشترین تلفات برای یوزپلنگها در ایران بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۲ اتفاق افتاده است و از این جهت و برای توجه عمومی، در حرکتی نمادین و توجه بیشتر به آن، تاریخ ۹ شهریورماه را در تقویم به نام یوز ایرانی نامگذاری کردهاند و از سوی دیگر در سالهای اخبر از آن به عنوان نماد کشور ایران، برای لباس تیم ملی فوتبال کشورمان قرار داده شده تا توجه جهانیان نیز به این جانور جلب شود.
با وجود همه حساسیتهای برای حفاظت از این جاندار زیبا، متاسفانه بیش از ۷۰ درصد از آمار مرگ و میر و تلفات آنها مربوط به تصادفات جادهای است که اغلب در محور عباس آباد به میامی و در یک محدوده ۳۰ کیلومتری رخ میدهد. جادهای که به جاده مرگ مشهور شده است. محدودهای که باید با نصب دوربینهای کنترل سرعت، تابلوهای هشداردهنده، فنس کشی در حاشیه جاده به زیرگذرها و روشنایی این محدوده خاص برای ایمن سازی جاده و توسط دستاندرکاران مربوطه انجام شود. با وجودی که سازمان حفاظت محیط زیست در عملیاتی اجرایی، با نصب تابلوهای هشداردهنده و فنسکشی به طول ۴ کیلومتر از حاشیه جاده برای هدایت یوزهای عبوری به دو زیرگذر اقدامات خوبی انجام داده، هنوز نیاز است تا با همراهی وزارت راه و پلیس راهور و دیگر دستگاههای مرتبط، این محدوده پر خطر را برای عبور این جانور زیبا ایمنسازی کرد.
باید بدانیم که با از دست دادن همین تعداد اندک از یوزپلنگ آسیایی، یکی دیگر از منحصر به فردترین حیوانات روی زمین را از دست دادهایم. بدانیم با وجود دیر بودن برای اقدامات لازم، هنوز هم میتوان امید داشت که از انقراض یوز آسیایی میتوان جلوگیری کرد.
کاش میشد کاش اینها فقط در خواب بود … کاش به این راحتی زیست بوم این ناحیه را از دست نمیدادیم. متاسفانه به مانند دیگر موارد که همگی شاهدش هستیم فعلا همه دنبال بازی من نبودم دستم بود …. هستند. کافی است به یک خرد جمعی برسیم! خرد و آگاهی برای همگان نه تعدادی خاص
بسیار عالی و کامل. ایکاش کارها به دست انسانهای کاردان انجام میشد تا شاهد این مسائل نباشیم.
واقعا متاسفم که بزرگترین خطر کشور ما، عدم قرارگیری افراد شایسته در جایگاه واقعی خودشان هست…
فقط ۱۵ قلاده 😔
آیا میشود با پیگیری درخواست از پلیس راهور در ناحیه جاده مرگ با نصب دوربین های بیشتر سرعت را به ۶۰km/h محدود کرد؟
کاش میشد کاش اینها فقط در خواب بود … کاش به این راحتی زیست بوم این ناحیه را از دست نمیدادیم. متاسفانه به مانند دیگر موارد که همگی شاهدش هستیم فعلا همه دنبال بازی من نبودم دستم بود …. هستند. کافی است به یک خرد جمعی برسیم! خرد و آگاهی برای همگان نه تعدادی خاص
بسیار عالی و کامل. ایکاش کارها به دست انسانهای کاردان انجام میشد تا شاهد این مسائل نباشیم.
واقعا متاسفم که بزرگترین خطر کشور ما، عدم قرارگیری افراد شایسته در جایگاه واقعی خودشان هست…
سپاس از شما