زهیر خان نگران از وضعیت بیابان لوت در میان کلوتها
زهیر خان را اینبار من پیدا نکردم! این بار اهالی منطقه شهداد از فریادهایی شبانه در بین کلوتها میگفتند! فریادهایی ...
زهیر خان را اینبار من پیدا نکردم! این بار اهالی منطقه شهداد از فریادهایی شبانه در بین کلوتها میگفتند! فریادهایی ...
از سری داستانکهای زهیر خان، و اینبار زهیر خان به دنبال ستاره قطبی مدتها بود که از زهیر خان خبری ...
به باور سخت میآمد! اینبار از دور مشخص بود که خودش است، زهیر خان رفیق بیابانی من، آن هم در ...
به سوی حوض خان میرفتم. از سوی کاروانسرای چهل پایه در میانه دشت و عبور از تپه ماهورها به کال ...
بیتدبیری و بیفکری از خودم بود! بدون داشتن آب راهی بیابانی شده بودم که اگر هر اتفاقی برایم میافتاد کسی ...
زهیر خان پایه ثابت من در بیابانهای ایران است، زهیر خان را از وقتی به عظمت بیابانها پی بردهام، میشناسم ...
برعکس همیشه که زهیر خان به طور ناگهانی در بیابان ظاهر میشد و مرا شگفت زده میکرد، اینبار من بودم ...
داستانک دیگر! داستانک هفتم. خرداد ماه در اواخر فصل بهار فرصتی شد تا به شهداد بروم. شهداد شهری تفت داده ...
از راور و قلعه قهقهه + از زهیر خان جدا شدم و به سوی روستای مکی + راهی شدم. قرار ...
داستانک پنجم از سری داستانهای زهیر خان در بیابان لوت
بیابانهای ایران تخصص ما است 2012 Yardang.ir©